میدونم که قراره همتون بهم کلی توهین کنید سرزنشم کنید بهم بگید حسود بهم بگید عقده ای اول اینجا گفتم که میدونم قراره بهم توهین کنید اما بزارید حرف های دلمو بزنم بخدا قسم منم میدونم که حسادت گناه بزرگیه میدونم تا دلمو صاف نکنم به چیزی نمیرسم اما لعنت بر شیطون...
انگاری این من منه چند سال پیش نیست یک بار برای همیشه باید با خودم حلش کنم به کمک نی نی سایتی های عزیزم
میدونم از حکمت خدا نعمت ها بد بودن حسادت اما یه آتش بزرگی جلو چشمم گرفته داره کم کم منو به جنون میرسونه
موضوع از این قراره که مامانم یه دوست داره که تقریبا همسایه ایم این دوستش یه دختر داره ۱۹ سالشه من ۲۰ سالمه بزارید از شرایط خودم و شرایط اون دختر بگم شاید بتونید کمکم کنید که حسادت رو کنار بزارم😭😭😭😭 آتشش رو درونم رو میسوزه عجیب خیییلی عجیب حتی با شنیدن اسمشم الکی فهشش میدم فهش زشت داغ میکنم در این حد !!
هستید ادامه بگم چرا؟؟