2777
2789
عنوان

من سلطاان سوتی ام یه سوتی بدییی تو سوپر مارکت دادم بیاید براتون بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 235138 بازدید | 1259 پست
امروز به خواهرم گفتم برو لوازم آرایشی بپرس ببین سیسی کرم ندارنوقتی برگشت دیدم نخریده گفتم: نداشتن؟گف ...

ای جانممممممممم 😂😂😂خواهرا عشقن❤️یادخواهرم افتادم زنداداشم بیرون بودزنگ زدب خواهرم گفت بروغذاموببین توی ساختمونیم خواهرم رف دیدبعدزنداداشم اومددیدغذاش سوخته 🤧ب خواهرم گف چرا آب نریختی  خواهرم گف توگفتی نگاه کن فقط

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تواتوبوس جمکرا ن یه آقایی شکلات پخش می کرد.شکلاتا توی پلاستیک بود وآقا تعارف کرد زنعمون همینطور که ح ...

😅😅😅🤣🤣🤣🤣

لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی.                                                                         از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ......                                                              پس بهترین یاری دهنده خودشه.                          

یه بارم نامزد بودم با نامزدم حسابی دعوام شده بود سر کار بودم اژانس گرفتم برم خونه.دیگه تو تاکسی توی ...


🤣🤣🤣🤣🤣

لطفا اگر نظری از من خوندی حتما و حتما عقل خودت را اولویت بذار. من فقط بخش کمی از ماجرا را شنیدم و تو بخش زیادی از آن را دیدی.                                                                         از صمیم قلبت از خدا بخواه اون همه چیز را با جزئیات میدونه. همه چییییزو ......                                                              پس بهترین یاری دهنده خودشه.                          

با مامانم رفتم پارچه فروشی...مامانم نه گذاشت نه ورداشت گفت آقا ازین پارچه های لمه ممه دارید؟؟فروشنده ...

لمه ممه😂😂😂😂😂

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

من یه بار عینک آفتابی زده بود بعد این یه شیشه ش در اومده بود متوجه نشده بودم بعد همه نگاه میکردم تو ...

وای مردمم😂😂😂😂😂😂😂

چقدر تو خیابون سوژه شده بودی🤣🤣

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

مامانا وااای😂مامان منم رفتیم زنجیر طلا بخریم اومد ببینه محکمه کشید زنجیر پاره شدهیچی دیگه خسارت داد ...

وای😂😂😂😂😂

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

بچه ها یه بار اینو تو تاپیکا گفتمیه پیرزن پیرمرده همیشه دعوا میکردن بعد پسرشون به مامانه میگه اینسری ...

عاالی بود😂😂😂😂😂😂

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

میگم ماجرای این خانمه که بچشو ختنه کرده بود کدوم صفحه هست چرا من نخوندم انگار خیلی جالبه

صفحه ۴۷ هست

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

این امشب یادم اومد تو ی جمعی بودیم تازه عقد کرده بودیم بحث ماشین شد اومدم خودی نشون بدم بگم من ماشین ...

لسکوس اخهه؟😂🤦‍♀️😭

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

امروز به خواهرم گفتم برو لوازم آرایشی بپرس ببین سیسی کرم ندارنوقتی برگشت دیدم نخریده گفتم: نداشتن؟گف ...

😂😂😂😂:)))

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

خیلی ابروم رفتبعدها تو همون کلاس رو مانتوم رنگ گواش قرمز ریخته بود ی قطره کوچیک نفهمیده بودمی دختره ...

چقدر اون دختره کثافت بوده

اصلا گیریم خون پریود هم بوده مگه چیه مگه با این آبرو میره؟

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

ی بار عمه و شوهر عمه بابام اومده بودن خونمون..آخر شب بود بلند شدن که برنما هم بلند شدیم ( من و مامان ...

واای از تصور مامانت ترکیدم از خنده😂😂😂😂😂

یاد این سریال کره ای تاریخیا افتادم زناشون با دامن پف دار میشستن رو زمین😂😂😂

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

یه بار تب داشتم رفتم دکتر

دکتره ازین دماسنج تفنگیا دراورد بهم گفت بیا جلو 

چشامو بستم دهنمو باز کردم

فکر کردم میخواد بکنه تو حلقم :)))))))))))))))

بعد که متوجه شدم برا پیشونیه مثل دیوونه ها تا برم بیرون میخندیدم

قسمت دردناک ماجرا این جاس که اون نمیخندید ...دریغ از یه لبخند بیچاره هنگ کرده بود :)

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792