هرچی بود گذشته دیگه بعد خدا میدونه چقدر تو خونتون بودن یا اصلا همین دختر بوده یا یکی دیگه...
و اینکه الان به چه کارت میاد بگی و چه سودی برات داره؟؟
از همه بدتر اینکه میگی حداقل به شوهرم بگم چطور حاضرید داداشتون رو جلو شوهرت کوچیک کنی!
یا مثلا اگر چیزی از خونم گم میشد یا وسایل خصوصیمو دیده باشه بعضی وقتا بهش فکر میکنم خیلی ناراحت میشم یه لحظه خودتونو بزارین جای من ،کارجفتشون زشت بوده و الان به من بی محلی میکنه و خیلی چیزای دیگه که اینجا نمیتونم بگم ممکنه شناخته بشم
شما خودت داری میگی و اینم میگی که همه میدونن ولی زنداداش من میگه من مریم مقدسم من با رابطه شون کار ندارم،شدا بوده که من خودم خونه بودم ناهارم اومدن پیش ما زمان دوستی ،بیرونم رفتیم بارها ،ولی این که یه نفر ادعا کنه رو دوست ندارم اولین بارم که میخواست بیاد خونه مامانم اینا گفت باید زنگ بزنید از بابام اجازه مو بگیرید که بیام🙄
حتی ازدواجم نکرده باشن این موضوع به شما مربوط نیست
بچه که نبودن بخوای به بزگتراشون بگی ادبشون کنن
