18سالمه چهار ماه عقد کردم اوایل همه چی خیلی خوب با کسی ازدواج کردهدبودم که دوسم داشت اما یهویی با تصادف همسرم همه چی بهم ریخت دوماه بیمارستان بود و چندین بار رفت اتاق عمل خلاصه که خیلی بهم سخت گذشت بعد موقعی که از بیمارستان مرخص شد باهام قهر کرد بدون دلیل باورم نمیشه خیلی عاشقم خودشو به درو دیوار میزد که با هم ازدواج کنیم چیشد الان اینطوری شدیم 🥺🥺 نمیدونم مشکل اینه که زود ازدواج کردم یا کلا خیلی کم شانسی آوردم
تا یه جایی زوری می خندی ولی همین خنده هات اشکن به مو می رسه پاره هم می شه همه شنبه ها رفتن آدما چقدر عزیز می شن وقتی که قاب عکس شن عجب رسم تلخی منم می خوام یه قاب عکس شم.. دیگه نمی ترسم قلبم جا بزنه جاش یه سنگه دیگه نمی ترسم سیاه بره چشام یهو تار شه صحنه دیگه یادم نی کی اصلا دلمو کجا شکسته عجله داره دیرشه روحم می خواد جدا شه از جسم...🖤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
🇮🇷 پروردگارا، زنانی که خود را پوشیده نگه میدارند، مشمول رحمت و غفران خود بگردان. (مستدرک الوسایل، ج ۳، ص ۲۴۴) حضرت محمد ص (جنگ نبود ، تست حلال و حروم بود). گوشه ای از جنایات رضاخان میرپنج https://farsnews.ir/H_raji/1760521642799780630
اگه سنت بالا بود میفهمیدی که بدشانسی نیوردی بجاش خیلی خوش شانسی که شوهرت توی تصادف زنده مونده و خداروشکر از عمل و بیمارستان هم رها شده و مرخص شده و اومده پیشت و اگه هم حالش بده و حوصله نداره تو باید دور وبرش بگیری تا دوباره به حالت عادی برگرده بالاخره بیمارستان و عمل روحیه هر کسی رو خراب میکنه .