یه دختری هست تو خوابگاه ترم اوله میخواد تغییر رشته بده بره شهر خودشون فاصله دانشگاه با شهرشون ۱۷ ساعته. مادرش معلولیت داره تحت حمایت بهزیستیه میگه مامانم بیقراری میکنه این دختره خودشم اینجا دائم گریه میکنه فردا میخوایم بریم از مدیر گروه بپرسیم ببینیم میشه یا نه.گفت به هیچکس نگم ولی دلم یه لحظه خیلی براش گرفت گفتم اینجا ناشناسه کمک بگیرم