2777
2789
عنوان

ریشه‌ی خر بودن من از چیه

311 بازدید | 53 پست

یه همکلاسی داشتم به طرز وحشتناکی حسود بود و من تا آرنج دستم رو میکردم تو عسل تو حلق این میکردم حسم میگه پشتم پیش استادا زیرآب میزد اگه من نبود بیچاره میشد همش از دیوار بقیه بالا میره به شدت از خود مچکر و پررو هست دقیقا نگاه میکرد کجا استادی ارتباطش با من خوبه تا قطع ارتباط خالص خرابکاری نمیکرد ول کن نبود تهش رفتم پایاننامه با استاد دیگه برداشتم خدا رو شکر خیلی این استادم آدم فهمیدهای بود نتونست منو خراب کنه از حسادت برای استاد کار خرابی کرد که چرا هوای منو داشته! بدون من به سه ترم هم نمیرسید همیشه توجیه کردم شاید من اشتباه میکنم چرا انقدر احمقم من

لطفی که من در حق این کردم خواهر به خواهر نمیکرد تن و بدنم لرزید که معلوم نیست چطوری منو از چشم یکی از بهترین اساتیدم انداخت که چی پشتم گفت

و بدتر از همه برای انجام کاری که بلد نبود من یه پسره رو معرفی کردم که خیلی برای من احترام قائل بود رفت پیشش نزدیک ۳سال کارشو به تعویق انداخت تا طرف خسته بشه و اعتبارم پیشش خدشهدار شه از اعتبار من فکر کنید جایی که برای کمک معرفی کردمم فهمید از من خوشش میاد از دود حسادتش اینجام خرابکاری کرد و مسئلهی من اینه هر بار میگم دیگه جواب تلفنشو نمیدم انگار جاااااادوییه من خرررررر برمیدارم راه و چاه نشونش میدم درحالیکه باید این بار میزدم تو دهنش ولی باز ... مثل چی پشیمونم که برای جفتک آخرشم زمینه رو باز فراهم کردم چرا من اینطوریم؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میشه بگی چرا دستت و تا ارنج میزدی تو عسل میکردی تو حلق همچین ادمی؟؟؟

همینو نمیدونم به خدا

انگار دیوونهم همش توجیه میکنم شاید من اشتباه کنم و اینجوری نباشه نکنه من اشتباه قضاوت میکنم درحالیکه تا خشتک طرف داره ازم سوءاستفاده میکنه

همینو نمیدونم به خدا انگار دیوونهم همش توجیه میکنم شاید من اشتباه کنم و اینجوری نباشه نکنه من اشتباه ...



ببین عزیزم ماهی و هر وقت از آب بگیری تازه اس

دیر نشده

اول خودت و ببخش چون واقعا زیادی به طرف مهلت دادی و ببخشیدا ادم نشده

و سعی کن دیگه این رفتارو تو زندگیت با کسی نداشته باشی


هر کسی یه حدی و حدودی داره

اونی که از مهربونی تو سو استفاده کنه دوست نیست بلکه از هزار تا دشمنم بدتره

راه درست و آدم درست توجیه نمیخواد هر وقت به توجیه افتادی بدون یه جای کار میلنگه

ممنونم عزیزم حق با شماست خودمم واقفم ولی انگار واقعا من مریضم دقیقا همونجا که گفتین یه جای کار میلنگه من بارها رنجیدم ازش و رفتارهاي زشتش رو نادیده گرفتم فکر کرد حالیم نیست الآن میبینم خب حق داره انگار واقعا حالیم نیست چرا وقتی قدرت دستمه هر بار دوباره کمکش میکنم

جدای مهربونی و دلسوزی این یه مشکل هست انگار اراده ندارم دیگه به خودم اعتماد ندارم کنترلم دست خودم نیست انگار

ممنونم عزیزم حق با شماست خودمم واقفم ولی انگار واقعا من مریضم دقیقا همونجا که گفتین یه جای کار میلنگ ...



به خودت نگو مریض

همه تو زندگیشون کلی اشتباه میکنن و قبول نمیکنه اشتباهه

اما همین که میدونی اشتباه کردی خودش خیلیه


کمک میکنی جون دلت مهربونه اما هر کسی لایق مهربونی های ما نیست


فقط از این ادن فاصله بگیر میبنی که کم کم کنترل رفتارت برمیگرده

و کنترل هم نیست

مغز ادم وقتی بارها و بارها قراره بودی کار و نکنی اما آدم انجامش میده کم کم باورش میشه ناتوانی و باید مقاومت نکنه در برابر اون کار

و یه جور حس بقا

اما باید طرز فکرت و عوض کنی

راه درست و آدم درست توجیه نمیخواد هر وقت به توجیه افتادی بدون یه جای کار میلنگه

علت اینکه الآن تاپیک زدم فشار حرف زشتی بود که نتونستم اینو دیگه تحمل کنم

من بهش گفته بودم افسردگی دارم بارها شده با اون که خودش کار داشته با من و بهم زنگ زده اولش سنگین بودم خودشو جم کرده بود دیگه رفته رفته من دلم رحم اومد گفتم خرد میشه همین کافیه بدونه میتونم بیاحترامی کنم و نمیکنم یهو چند بار طعنه زد به مسئلهی روحیم

امروزم برگشت به اون آدم خیلی مناسبی که ۳ سال وقتشو گرفت تا منو بیاعتبار کنه پیش من گفت طرف برخورد مناسبی باهاش نداره و روانی خطابش کرد

واقعا اون واژهی روانی حسابی زخمم کرد که چقدر این کثیف و بیشرفه به کسانی که کمکش کردن زخم میزنه

به خودت نگو مریض همه تو زندگیشون کلی اشتباه میکنن و قبول نمیکنه اشتباهه اما همین که میدونی اشتباه کر ...

💋🤍💝 عزیزدلم واقعا همینه کلا منزوی شدم به خاطر همین سوءاستفادههای مکرری که ازم شده این دیگه نوبره

ولی چه فایده کارش تمام شده منتظرم نیش آخرشو تو تنم فرو کنه

البته چند جا دیگه احتمال میدم کار داشته باشه زنگ بزنه باز ولی این بار سرد بشم واقعا میگه روانیم چون تا قبلش با جان و دل و با تمام وجود براش مایه گذاشتم اولش سر به زیر بعد یهو پررو میشه اصلا تو وجود خرم نیست بیاحترامی کنم بعدا خودم ناراحت میشم

اوج محافظت از خودم اینه خودمو حذف کنم نباشم

و کنترل هم نیست مغز ادم وقتی بارها و بارها قراره بودی کار و نکنی اما آدم انجامش میده کم کم باورش میش ...

جالب بود این اتفاق همون اراده میشه تعریفش باید تقویتش کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792