من میگم چرا نگه داشته بخاطر بچه ها ...چون کسی نیست بچه ها رو نگه داره مامانش عملا گفته هر اتفاقی افتاد بچه ها رو نمیتونم نگهدارم ...و پسرم شیر خواره آدمی نیست شیر خشک بخره و اینکه می‌دونه پرستار ۲۴ساعته نداریم که بیاد بدون پول بچه ها رو نگه داره و اینکه اون شب و روز خونه نیست پس بچه پیش مادر باشن بهتره تا پرستاری که معلوم نیست چی برسر بچه ها بیاره
اصلا اشتباه منو نکن من یکبار جدا شدم و مهریه و جهازم نیاوردم چون اونموقع عصبی بودم اما حق این مردان اینه تا قرون آخر بگیری جایی هم نرو فقط مدرک جمع کن دادگاه
عزیزم قوی باش این روزام میگذره وسایلات بزار فروش با پولش به خونه اجاره کن یا برو پیش خونوادت یک مدت ازشم شکایت کن تمام حق و حقوقتم بگیر فقط ازت می‌خوام کم نیااری
نموندم ک. کدوم موندن اون ک رفته کلا.منم موندم خونه قراره توافقی جدا بشیم پول رهن خونه و ماشینمو بزاره واسه من و تموم بشه.منم مث شما دوسش دارم نمیتونستم روزای خوبی ک داشتیمو فراموش کنم زندگیم یهو زیرو رو شد. خدا لعنت کنه زنای خونه خراب کنو.. ولی غرورمو بدجور شکست حتی با ی زن درست حسابی ام خیانت نکرد با ی زن دربو داغون کمرمو شکست.فقط از خدا میخام معجزه کنه شب بخوابم صبح ک بیدار میشم دیگه علاقه ای بهش نداشته باشم تا راحت تر این روزارو بگذرونم
چقدر شبیه منی ...برای منم بهتر از تو نیست تو حداقل تکلیفتم مشخصه حداقل سرمایه ای بهت میده برای من تکلیفمو مشخص نمیکنه هر شب بدتر میشه و خونه نمیاد و من با این غصه دارم خودمو نابود میکنم شاید باور نکنی شبایی که خونه نیست من تا صبح بیدارم به امید اینکه شاید بیاد اصلا حال و روزمه دست خودم نیست انگار دیوونه شدم آخه با خودم میگم نیاد بهتره میاد درو قفل میکنه گوشت تنم آب میشه با این کارش نمیادم روانی تر میشم خدا کمکمون کنه من که خیلی درمانده ام
شوهرم متاسفانه هیچ رفتار مثبتی نداره همه ش عذابه مثلا خسیسه زورش میاد یه نون خالی بگیره بعد از گلو خودش ما میگیره میبره به مردم غرض میده اون هم میدونن ساده هست دیگه پس نمیدن اون پول کمی که بدست میاره هزار بارم مارو خون جگر میکنه بعد دوستی میده به مردم
حالتو میفهمم شوهر من خونم ک میومد سرش تو گوشیش بود رمز گوشیشو نداشتم حموم و دستشویی میرفت گوشیشو میبرد.ی کلمه حرف نمیزد تو خونه هر شب تا دیر وقت بیرون بود منم غذا اماده میکردم چشمم ب در ک کی میاد. ارایش میکردم لباسای قشنگ میپوشیدم ولی توجه نمیکرد.خداروشکر بچه ندارم. درسته سخته واسم خیلی ام سخته ی مرده ی متحرک شدم ولی میدونم ک بلاخره تموم میشه حالم خوب میشه میتونم زندگیمو درست کنم. دیگه کسی نیست ک التماسش کنم بهم توجه کنه. ولی الان خیلی حالم بده همش نشستم تو خونه ب ی گوشه خیره میشم ب گذشته فکر میکنمو تا صبح گریه میکنم حتی دلم نمیخاد خونه ی مامانم برم یا کسی بیاد پیشم. بدجوری خوردم کرد خیلی کوچیکو بی ارزشم کرد.توام تکلیفتو روشن کن دندون لق رو ی بار واسه همیشه بکن بنداز دور و با دردشو نبودنش کنار بیا. بشین باهاش حرف بزن بگو مگه یکیو صیغه نکردی خب برو با همون منو طلاق بده پول پیش خونه رو بگیر بشین واسه بچه هام خرجشونو بگیر ازش بعدم برو سرکار درسته سخته ولی بلاخره بچت بزرگ میشه شرایط بهتر میشه حداقل میدونی ک ی آینده ای هست ولی تو این زندگی موندن ی غمو تلخیه بی پایانه ک اخرشم جز بدبختیوتنهایی چیزی نیست. مردی ک دستش ب تن یکی دیگه خورده باید پرت بشه سطل اشغال
بخدا از خدامه که یه خونه بده با بچه هام زندگی کنم بهشون میگم قبول نمیکنه و اصلا منطق سرش نمیشه فقط فکر عذاب دادن منه...اصلا موندم چه کنم الان امشبم نیومد خونه خوب آخه کثیف تو که اهل زندگی نبودی دیگه چرا گذاشتی بچه دار شم که اونا رو هم بدبخت کنی آخه کدوم پدری دیدین حتی از بچه هاشم بگذره بخاطر یه فاحشه ...باز فکر رفتن زده به سرم من پیر شدم بخدا جون ندارم از اینهمه درد پس خدا کجاست که کمکم کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
