چرا انقد ازشون ميترسي استارتر ؟
مگه الكيه بره برا شوهرت زن پيدا كنه ؟
يعني الان انقد احساس ترس ميكني ك هر لحظه شوهرت و زندكيت از دستت بره خوشبختي ؟
امنيت رواني داري ؟
مادرشوهري ك بخواد بخاطر كوچك ترين اختلاف با عروس، دنبال زن صيغه اي براي پسرش باشه
و شوهري ك بره با اون زن صيغه ايه
و تويي ك همش از نظر روح و رواني هيچ امنيتي نداري و همش در اضطراب و استرسى
خوب دقيقا أين الان چه زندگيه ؟
چرا يكم اقتدار نداري و اينقد ضعيفي
انقد ضعيفي ك تازه داري ميپرسي ك چطورى بهشون بگم ك نفهمن گوشيت رو ضبط صدا برده؟
الان مسئله و مشكل گوشى توئه يا زير و رو كردن وسايلت ؟ اونم هر روز ؟
نميتوني بزني تو دهن شوهر آشغالت ك مادرشو خونشو بهتر مديريت كنه ؟ بعد تازه بهشون هم باج ميدي ك يه وقت شوهرت نره سمت زن صيغه اي؟
خوب شوهري ك انقد شل و بدبخته رو شب با آشغال هاى خونت بزار دم در
خودت هم يكم مقتدر باش، برو يه دوربين تصب كن، اتفاقا جلو چشم شون ، كليد هاى خونت رو عوض كن ، ضبط صدا رو براي شوهرت پخش كن و بگو بار ديكه تكرار بشه ميرم مهريه و نفقه مو ميزارم أجرا و أين وويس رو تو براي قاضي و تو فاميل هم پخش ميكنم ك ابروي خودت و مادرت و كل خونوادت بره ك ديكه از اين غلط ها نكنه
يكبار براي هميشه بهشون نشون بده ك اونا بايد از تو بترسن نه تو از اونا
شوهري ك بخواد با كوچيك ترين اختلاف با زنش بره سمت يه زن ديكه رو هم بنداز جلو همون زن ها
لياقتش همونان
اينكه همه ميگن هيچي نگو و احتراما رو از بين نبر و بزار همچنان ازت بترسن ، واقعا خنده اوره 😂
چطورى همه تون انقد ضعيفين ك اينطوري خودتون و زندگى تون زير سؤال بره و بهتون بي احترامي بشه ، امنيت تون از بين بره و با زن صيغه اي هم همش تهديد ميشين، ولي هيچ كارى ، همچ اقدامي نميكنين ؟
شماها مگه خيلياتون مادر نيستين؟ با أين ضعف ها و ترس هاتون چطورى ميخواين بچه رو تربيت كنين ؟
أهان ، حتما يه بچه مثل خودتون ك فردا، پس فردا بخاطر كوچك ترين مسئله از مادرشوهري و شوهرش بترسه و همه چي شو فدا كنه
خدايي شماها ديكه بچه دار نشين
كسيكه نميتونه خونه شو و شوهرشو مديريت كنه ، و چه به بچه داشتن. دخترا تون شبيه خودتون ميشن و هميشه از ترس مادرشوهر و شوهر روح و روان سالم براشون نميمونه، پسراتون اكثرا بچه ننه ميشن و روزگار دختر مردمو سياه ميكنن
استار من اگه جاي تو بودم اول از همه يه شب مهموني ميدادم فاميل همسرمو ،و اون وسط وويس رو پخش ميكردم و جلوي همه ابروي شوهرم و مادرشو ميبردم و ازشون ميپرسيدم ك به چه دليل اينكارا رو ميكنن؟
اونجا ديكه هيچ كارى نميتونن بكنن و فقط روسياهيه ك براشون ميمونه
خونواده خودتو هم دعوت كن ك فكر زدن و بيرون كردن از خونت رو از سرشون بكنن بيرون
فرداش دوربين و عوض كردن قفل
بعد هم مراحل ادم كردن شوهر الدنگت
تهديدش كن به دادگاهي كردن مادرش ، گذاشتن أجرا مهريه و نفقه ت و...
فقط انقد ضعيف نباش، أعصاب من يكيو ك بهم ريختي
اينكه حتى جرات نداري با شوهرت سر أين مسئله دعوا كني ، برام عجيبه
اونان ك بايد با أين كار اشون از تو بترسن نه اينكه تو بخاطر ضبط صدا از اونا بترسي دختر
ببخشيد يكم تند صحبت كردم، و شايد ناراحتت كردم ، ولي تو حق نداري انقد ضعيف و توسري خور باشي ك فردا هزارتا مريضي روحي رواني هم بگيري از دست شون
يه ذره به خودتون احترام بزارين
فاز اينايي ك هي ميان تز ميدن ك به هر قيمتي شده احترام شوهر و مادرشوهر رو از بين نبره و نزارن زندگىيش از هم باشه و فقط لعنت ميفرستن رو درك نميكنم
زندگى شما يه حريمي داره ك بايد در مقابل همه چيز و همه كس از اون حريم، هم خودتون هم شوهرتون ، مراقبت و محافظت كنين
اگه نميتونين ، پس شماها زن نيستين
فقط يه بچه أين ك خودش هنوز نياز به مراقبت داره و حريمش بايد توسط أفراد ديكه حفظ بشه ، چون خودش ضعيفه و هيچ قدرتي از خودش نداره