2777
2789

خواهرشوهرم افطاری دعوت کرد ۳۵ نفر ادمو تو این کرونا وحشتناک هرچی هم ب شوهرم میگم نریم میگه تو اون جمع هیچکس کرونا نداره اعصابم خیلی خورد شوهرم ب حرفم گوش نمیکنه مامانمم همش بهم غر میزنه ک چرا تو این کرونا میرید مهمونی مامانم حق داره واقعا...شوهرم راضی نمیشه نریم درحدی ک دعوامون میشه اگه اصرار کنم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شوهرت دستگاه تست داره ميدونه كسي نداره؟؟

من نه ماهه خونه مادرشوهرم نرفتم

شوهرم تنها ميره

چونكه اونا هي جمع ميشن دور هم من نميرم

حرف و حديث بوده دعوام شده ولي بايد ي فرقي بين من باشعور اون بي شعور باشع ديگه

💕

[QUOTE=185753207]پس دیگه تا دوهفته خونه مامانت نرو، بعدم خودتونو برا یه مریضی وحشتناک آماده کنید [/QUOTE

دقیقا دیشب از فکر مریضی و کرونا و استرس وحشتناکش خوابم نمیبرد دارم روانی میشم 

وای شما باردار هم هستی خدا کمکت کنه 

اره 

بخدا دیگه موندم چیکار کنم.نمیفهمن اصلا 

یه رسم و رسومات مسخره ای دارن که نگو

یکی زایمان کنه ۱۰ روز میرن خونش صبحانه و ناهار و شام 

بخدا از الان غصم گرفته

خدا ازشون نگذره 

خدایا شکرت بخاطر وجود پسرم.مرسی که این هدیه ی بزرگ رو بهم دادی  

من کرونارو رعایت میکنم ولی دست خودم نیست باورش ندارم.باور دارم که کرونا هستا.باور ندارم که کشنده باشه.چون تو فامیلامون چند نفر بیمار قلبی و تنفسی کرونا گرفتن بیمارستانم نرفتن حالشونم زود خوب شد.

مادر به قربانت ؛چقدر دلم تنگ است برای دیدن چهره معصوم و کودکانه ات،برای در آغوش کشیدن و بوییدن عطر تن کودکانه ات....جان مادر!چند سال دیگر باید چشم انتظارت باشم تا بیایی و نجات دهی مرا از این سکوت گوش خراش خانه ؟نبودنت دارد در دلم سنگینی میکند ...مگر چه میخواهم جز اینکه دستان کوچکت را بگیرم و درست راه رفتن و راهِ درست رفتن را به تو بیاموزم؟جان مادر ، من‌که دستم به آسمان نمیرسد خودت برای آمدن خودت کاری کن ...😔😔

شمارو نمی‌دونم اما منی که یک بار گرفتم و لحظه مرگمو هم‌دیدم اگه شوهرم همچین چیزی بگه بهم میرم خونه مامانم دیگه هم برنمی‌گردم تا بفهمه چقد درد کشیدم (البته اونقد خودش اذیت شد سر من و بخاطر کبود افتادن من رو تحت بیمارستان زار میزد تااخر عمرش نمی‌ذاره جایی بریم یا کسب بیاد )

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792