2777
2789

امشب مهمون بودیم خونه عمه شوهرم منم چون با خواهرشوهر مادرشوهرم و پدرشوهرم اختلاف دارم اونا رو نمیبینم چون خیلی خون ب جیگرم کردن امشب رفتم چون فامیلشون واقعا آدمای خوب و باشخصبتی هستن 

من خیلی ساده لباس پوشیدم راستش چون یه مدت وضع مالی همسرم خوب نبست مراعات میکنم برا همین تو این دوسال که ازدواج کردم همسرم آنقدر قرض و قوله داشته که طلا سهله لباسم درس حسابی نخریدم برای همین امشب یه لباس قدیمی پوشیدم اما رفتم خواهرشوهر و مادرشوهر دیدم اصلا محل که نذاشتن 

رازي بين من و پروردگارم هست من قلبم را به او سپردم ...

بعد خواهرشوهرم یه لباس مجلسی پوشیده بود از رنگ لاکای من زده بود عین طلاهای منم که داشتم برا عروسیم مادرم خریده برا خودش خریده بود 

رازي بين من و پروردگارم هست من قلبم را به او سپردم ...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دوران نامزدی مادرشوهرم برام طلا نخرید میگفت برا دختر من مگه خریدن برای من عروسی درس و حسابی نگرفت میگفت مگه برای من دختر من گرفتن 

رازي بين من و پروردگارم هست من قلبم را به او سپردم ...

کلا خانمها سعی کنید با خواهرشوهراتون از اول خوب باشید..

من خودم با خواهرشوهرم اوکیم...عروسمونم با من همینطور..

ولی من توجه میکنم به خواهرشوهرم مثل خواهر خودمم دوسش دارم 🤗براش کادو تولد هرسال میگیرم جاییم میرم سوغات میارم 

با اینکه با مادرش اختلاف دارم ولی یه نفر آدم  باید طرف خودش نگه داره

پسر گلم خوش اومدی👪برای سلامتی محمد حسینم  یه صلوات مهمونم کنید
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792