بیایی از کسایی که مسخره می‌کردن موردی رو و سرشون اومده بگیم

منع یعنی باز داشتن یعنی جلوگیری کردن با سرزنش فرق میکنه

پدر بزرگ شوهر که محرم نیس

قضاوت نباید بکنیم چون ماجای کسی نیستیم

پدر شوهر مثل پدره محرمه گلم دایی وعموی شوهر محرم نیست ولی دایی وعموی پدرشوهرومادرشوهر ومحرمه تو رساله خوندم

مادر،شوهرم اینا خیلی میگفتن بچه گیرت نمیاد و.... جلو هرکی میرسیدن منم تازه عروس بودم هنوز هف هش ماه بود جلو هرکسو ناکسی سر کوفت میزد نمیزاشت شوهرم ببرتم دکتر میگف نمیخام پول خرجت کنه گذشت یه سالیو ماحامله شدیم ولی الان دختر خودش چهارساله ازدواج کرده هنوز بچه نداره از منم ادرس گرفت برا دکترش از خدا خاستم تا نیتشون همینه هیچوقت خدابهشون فرصت نده خیییلی حسودن نمیبخشمشون خیلی خون تو دلم کردن حلالشون نمیکنم

دایی وعموی پدر شوهر مادرشوهر محرمه؟؟ نشنیده بودم البته من چون مادرشوهر عمم هست وپدرشوهر دایی  که محرمم هستن ولی نمیدونستم اینو  

پدربزرگ شوهر که محرم نیس

هست برو تو رساله بخون هست

خواهر شوهر من هر کیو که فکرشو کنین مسخره میکنه و میخنده. از نوزاد تازه دنیا اومده بگیر تا پیرزن و پیر مردا. مثلا رک به طرف میگه بچه ت چقدر زشت و سیاهه و بلند میخنده. یا به کسی که بچش شب ادراری داره همیشه تیکه میندازه و به خود بچه میگه تو شاشویی😐 ولی هیچوقت هیچیش نمیشه. چرااااا؟؟؟ بعد من فقط یه لحظه از ذهنم بگذره که مثلا فلانی بیچاره چقدر جوش زده کل صورتم پر جوش میشه🤕

باشه ممنون میرم میخونم

نه عزیزم ....منع یه معنای دیگه هم میده و به معنا سرزنش دیگران هست ....مثلا یکی میگه پسر فلانی اینطوره بقیه میگن منع نکن ...یعنی بابت اونکار سرزنش نکن چون سر خودت میااد ...بقیه کامنتها هم بخونید همه از این کلمه استفاده میکنن

پدر و پدربزرگ شوهر هردو محرمن 

یه آقایی تو آشناها ورشکست شد و اصلا زندگیش از این رو به اون رو شد...مردیم بود که حلال حروم سرش میشد و سرش قسم میخوردن ...همون فامیلاش که رو سرش قسم میخوردن گفتن فلانی(همون اقا) دزدیده مالو و فلان و هزارتا تهمت...همونا تک تکشون زندگیاشون از عرش رسید به فرش جوری که چند میلیارد بدهکاری بالا اورده یکیشون و فراریه😊وضع زندگی اون اقاهم خداروشکر خیلی خوب شده

منماین اتفاق جلو چشمم افتاده. یادمه مجرد بودم ما یه فامیلی داشتیم که نسبتمون دور بود ولی خیلی با خانواده ما و عموم اینا صمیمی بود. دخترشون ماه بود ماه. اون موقع هم دوره هاش ازدواج کرده بوذن تو فامیل ولی این دختر نه مثلا اون موقع 26/7 سالش بود. یادمه اومده بود خونمون قراربود اخر هفته براش یه خاستگار بیاد ولی فقط من و مامانم میدونستیم. اینم بگم من و دختر عموم ازش 6/7 سال کوچیکتریم. خلاصه زن عموم و دختر عموم اومدن خونمون سر یه مساله‌ای زن عموم گفت انشاءالله عروسیت منم تازه دانشجو شده بودم گفتم نه من حالا حالا ها ازدواج نمیکنم میخوام راه فلانی رو ادامه بدم. چیه ازدواج تو سن پایین. یهو زن عموم جلو طرف اخم کردو به کنایه گفت نه دیگ مثل فلانیم خوب نیست قششششنگ صدای شکستن قلبشو شنیدم😢 بماند که اون دخترسر یه ماه ازدواج کرد و الان سالها میگذره منم ازدواج کردم ولی دختر عموم با تمام زیبایی و جذابیت قد و هیکل زیباش هنوز ازدواج نکرده. الان 30 سالشه یعنی از سن اون موقع اون دختر هم خیلی بیشتر. 

فقط یه چیزی رو خیلی بهش اعتقاد دارم رجدای از بقیه مسائل راجب دختر مردم نباید حرف زد اینو همیشه تو هر جمعی بشنوم هم تذکر میدم. مخصوصا راجب ازدواج و نجابت خانوما

شرمنده عزیزم، متوجه پست اصلاحیتون نشدم🌺