خودم ازدواج نکردم هنوز ولی برای اطرافیان میگم 
مامان و بابام تو سرکار همکار بودن 
خاله م رفت یک کار موقت اونجا حالت منشی داشت یکی از 
اقایونی که اونجا کارمیکرد ایشونو دید اومدن که خوب بودن شدن شوهر خاله م 
اون یکی خاله م،فامیل دور بودن گفتن پسر فلان فلانی خاله مو دیده
خوشش اومده...اینجوری اوکی شدن
دخترخاله م تو دانشگاه خواستگار داره 
عمو ی کوچیکم تو محیط خیریه کارمیکنه و اینا بعد اونجا یکیوپسندیده
یکی هم از دوستان با اشنا کردن تو مسجد،یعنی همینجور معرف ها میگفتن اشنا میکردن اینام چندجلسه مشاوره و معارفه و ... اینا به هم میخوردن ازدواج کردن 
عمو بزرگم هم نزدیکه ۵۰سالشه هنوز ازدواج نکرده میگه باید اشنا باشه بشناسیم همه اشنا هایی که ب سنش بخوره رو گفتیم همرو رد کرده دیگه اشنا نداریم معرفی کنیم بهش...ازدواج نمیکنه..
این از ما