2777
2789
عنوان

مث سگ پشیمونم ک اومدم خونه جاری

| مشاهده متن کامل بحث + 311685 بازدید | 761 پست

حتما برادرشوهر و جاریت سر اینکه تعارف و اصرار کرده برین خونه ش دیشب کلی دعوا کردن و زدن به تیپ و تاپ هم و بعدشم برادره زده بیرون و قهر کرده ! فکر این و نکرده زن ناراضی شو با شما تنها نزاره احمق ! 

صبحم کله پاچه گرفته از دلتون در بیاره 

ولی زنشم خیلی بدجنس و نامسلمونه دیشب به شما زن باردار غذا نداده و با همسرش لجبازی کرده !

لااقل برخورد اول و شب اول و باهاتون گرم میگرفت رو حساب راه دوری که اومدین و خسته و گرسنه این بعدش ساده تر برگزار میکرد و ازت تو کارها کمک میخواست ؛ اینا که میگم یه جو انسانیت و شعور میخواد که متاسفانه الان خیلی ها ندارن "

من دقیقا همینم به اجبار شوهرم مجبورم دعوتشون کنم مجبورم بهترین پذیرایی رو بکنم مجبورم هی به شوهرم یا ...


اکثر مردهای ایرانی همینن 

شما خیلی خانومی و به نظر من هم اصلا وظیفت نیست که بابت مهمونی که نخواستی لبخند بزنی یا پذیرایی عالی داشته باشی.

و اون خانومی هم که پشت شوهرش داره اینجوری رفتار می‌کنه 

قطعا خیلی بهش فشار اومده 

در واقع اینجا فقط و فقط مقصر دوتا مرد هستن 

و با رفتارهاشون باعث دعوا و کینه دوتا زن شدن.و در آخرم میگن 

زن ها نسازن،زن ها حسودن،زن ها نمیتونن همدیگرو ببینن

https://abzarek.ir/service-p/msg/2274641(برام مهم نیست که دیگران در مورد من،راهی که رفتم و راهی که خواهم رفت،چه فکری میکنن.دیگران اگر فکر کردن و راه و روش زندگی متوجه می‌شدن ،یه فکری به حال زندگیه قشنگشون میکردن:)))✨ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است.تـربــیت، نــا اهــل را چون گـــردکان بــر گـنبد است✨

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم همین بودمولی یه بار که شنیدم دم گوشم گفتم فلانی یعنی همون جا یک مدلش اینه...بهم برخورد...یعنی چی ...

دقیقا منم دارم یاد میگیرم 

جاریم از من کوچیکتره ولی از وقتی اومده من خیلی چیزا ازش یاد گرفتم 

منم قبلش خودکشی میکردم براشون الان فهمیدم نه اینطوری هم میشه و اینا عزیزترن 

الان میریم خونه مادرشوهرم 

من هربار که میرفتم دفعه دوم میگفتم نه زشته باید اونا بیان من یه بار رفتم 

اونا میان هفته ای سه یا چهار بار اونجان 

چون جفتشون شاغلن دقیقا مثل ما 

شام میخورن و ناهار فردا رو هم میبرن 

ولی یه بار دعوت نکردن خونشون 

حتی یه بار 

منم یاد گرفتم ازشون 

جمعه به جمعه میرم بعدم تشکر میکنم و میام خونه و تمام 

خدایا بخاطر معجزه ی قشنگت هزاران بار شکر    
روز اسباب کشی شون که یعنی جهیزیه میبردن زنگ زدن داداشم و شوهرم برن کمک بعد من ساده گفتم به شوهرم که ...

خب شوهرت اینا رو نمیبینه؟!

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.

متاسفانه هستن کسایی که مثل کلم اند، بعضی ها انگار بی احترامی های خواهر یا مادر یا برادرشون رو نمیبین ...

اینقد بی احترامی از خانواده شوهر دیدم 

وشوهرم نفقط کلم یا سیبزمینی بود 

بلکه تمام سبزیجات بوده وهست 

برای همین خانوادش من رو یک جادوگر یه حیله گر یه شیاد و یک ادم از خدا نترس میبینن 

این همه صفات مال خودشون هست ولی یه جوری به شوهرم فهمـوندن که این صفتها مال من هستن 


ولی من سپردمشون به ان خدای بالای سرم یروز حقم رو میگیره فقط به من صبر وتحمل بده 

منظورم به ادمایی که از شهر دیگه میان برای شب موندن وگرنه که شما رو نمیدونم که بخوام بگم

نمیشه کلا کسی رو قضاوت کرد ولی اسی معلومه ک جاریش و شوهرش با هم هماهنگ نیستن و جاریش راضی نیس حالا ب هر دلیلی 

 اسی هم بیچاره به شوهرش گفته بریم ولی قبول نکرده شوهراشون مقصرن

خیلی سخته باورشخداروشکر دشمنمم بیاد نه اینطوری میکنم نه اطراف ادم این شکلی داریم که به مهمون بی حرمت ...

ما هم نداریم خداروشکر 

یه جو انسانیت تو وجودش بود زن باردار خسته و گرسنه رو میدید دلش رحم میومد حالا هر چیییی هم شوهرش خریت کرده باشه و تعارف و اصرار کرده باشه و ایشونم ناراضی 

واقعا تو این سایت چه چیزها ندیدیم و نشنیدیم از عقده ها و فقر فرهنگی شدید و قضاوت نا بجا و بیرحمی ها و خرافات وحشتناک و افکار شیطانی و خبیث و ...‌ 

ما خودمون و اطرافمون میبینیم فکر میکنیم همه چی امن و امانه 

از وقتی تاپیک تف کردن تو چای و چیز خور کردن ملت با چیزهای نجس و کثیف و خوندم فهمیدم واااای بر ما که انسانیت واقعا یه جاهایی مرده و جاش و خوی حیوانی و درنده خویی گرفته 

بیخود نیست که این وضع مملکت مون شده پر از قحطی و فساد و فقر و بدبختی و ترس و وحشت "

شاید جاری ایشونم در حال جبران بودن مثل شما چون ما که واقعا نمیدونیم عمولا اون فامیلی که تهرانه خیلی ...

اتفاقا جاری من تهرانه...هر سال چند بار تو تعطیلات تشریف نیاوردن شهرمون...همه مهمون بازی راه مینداختن به خاطرشون...

ولی هر چند سال یه بار هر کی رفته زخمی برگشته...دیگه هیشکی نمیره...


البته معلوم بود که خودشم به زور برادر شوهرم میومد...

چون همیشه تو قیافه بود...


ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز