دیشب اولین دندون شیریش افتاد منم از اونجایی ک نترسه
و یه خاطره خوب تو ذهنش بمونه گفتم فرشته مهربون
زیر بالشتت یه جایزه میزاره برات
صب ک بلند شد اول زیر بالشتش رو گشت دید
هیچی نیس گریه کرد ک دروغ گفتی بهم
گفتمش عجله نکن هنوز وقت هس تا بری مدرسه و بیای
شاید اورد امروز کلا برا رفتن به مدرسه بدقلقی کرد
و با گریه رفت میگم حالا تا نیومده خودم برم
یه چیزی بگیرم یا بزارم عصر خودشم ببرم