عزیز دلم حق داری
ايشالله زودی مشکل حل میشه
مادرت از تنهایی میترسه، پیش خودش میگه با این شرایطم دیگه کسی نمیاد سراغ من و کسی نیست که بخواد باهام ازدواج کنه برای همین میترسه این مرد و از دست بده
چون توهم میخوای ازدواح کنی این ترس تنهایی به جونش افتاده عقل شو از دست داده
نمی تونه درست فکر کنه چیکار میکنه
کاملا حق دارین
ولی لطفا رفتین پیش وکیل تمرکز و بزارین رو گرفتن مال یا سهمی چیزی
اگر 1 درصد پای اون مردک و بچه اش باز شد به خونه تون ت خونه نمون
تو نمیتونی نری دسشویی،نمی تونی نری آشپزخونه ،نمی تونی تو جاهای دیگه خونه نباشی و همش تو اتاق باشی
امنیتی نداری با وجود اون و پسرش
انقدری کامنتا زیاده که فکر نکنم کامنت منو بخونی
ولی امیدوارم بخونی
اگه پسرشو اورد لطفا خیلی مراقب خودت باش
خیلی خیلی
فداتشم گلم مرسی
چی بگم والا بخدا نمیترسه فیلمشه این چیزا . من نامزدی قبلیمم خیلی خوشحال بود هی میگفت توام بری سر و سامون بگیری راحت شیم
حالا الان فیلمشه میخواد ما بزاریم راحت ازدواج کنه اون دوتارم برداره بیاره اینجا من دیگه بعد 18 سال مادر خودمو میشناسم
چشم ممنون از راهنماییاتون
از سر مهربونی و دلرحمی بیشتر جواب میده.
با اونا صحبت کن و حتی گریه کن کامل وضعت رو و نگرانی برای آینده ت رو توضیح بده، اینکه مامانت ازدواج کنه حقش هست و جیز بدی نیست اما با یک آدم درست..
عزیزم همرو میخونم و جواب میدم
چشم مراقبم الان داداشمم پشتمه یکم دلم گرمتر شده
فقط دعا کنید تا یکی دوماه دیگه که میخوام ازدواج کنم سالم برم از اینجا و دعا کنید خواهش میکنم دعا کنید رشته و دانشگاهی که میخوامو بیارم بزارم برم
