من اومدم خونه مامانم ی خواهر دهه ۹۰ دارم امروز جلسه اول تکواندوش بود همش میاد تو حسادت میکنی رفتم تکواندو بعد که برگشت ی مشت میزنه بهم بچم بغلم بود باز ی مشت میزنه از اونور جیش کرده بود به روشویی مامانم اونو تمیز میکرد بعد مشت سرهم حمله ور شد بهم منم یهو دخترمو چنگ زد یکسالشه منم چنگش زدم بعد که مامانم اومد سریع دعوام کرد خواهرم گریه کرد برد اتاق دیدم راجب من حرف میزنم رفتم گوش کردم میگه فقط بهم تیکه میندازه فقط اذیتم میکرد منم اینکارو کردم خدا همکلاسیاشو لعنت کنه رفتن تکواندو کاراته یاد گرفت گف میرم فقط خواهرنو بزنم اذیت کنم بچه های مدرسه رو بزنم هرکی اومد بزنم
من بودم قهر میکردم خونه مادرم نمیرفتم یه مدت
میشینه میگه صورتت پر جوشه موهات کوتاهه پسری فقط حرف حرف حرف داد میزنه میگه اندام جنسی مرد تو دهنت تو اون قسمتت فلانت کنن درحالی که ما اینجور حرف نمیزدیما اینا رو تو گروه روبیکا یاد گرفته
مادرت دیگه نباید ادامه بدن این کلاس براش
مقصر والدینش دیگه همینجوری ولش کردن
مقصر اصلی مامانته
خودمم میدونم تازه منو بیرون میکنن بچمو بزارم بزنه تا روحیات عنتر ده ساله خراب نشه دیگه تا ۵ سالگی تو ناز بزرگ میکردی بعدش ادب میکردی نه اینکه هر کار کنه بگی درسته ی صدای مردانه ای داره این دختر تن صداش قویه داد نیزنه فحش میده میپره وسط حرف تو خیتبون یهو خود به خود به همین مامانش میکه گوه میخوری بیا کون..مو بخور اسم اون یکیو میاره بیا اونو بخور نیشگون میگیره نیزنه این شیطانه شیطان یهو کاراش یادش میره جواب من یادش میمونه من تازه زاییده بودم بچم سه ردزه بود این باعث شد مامانم منو بیرون کنه این شیطان صفت
خواهر خیلی هم بدجنسه
ابجی من اصلا اینجوری نیست حتی یک درصد ولی جرات نداره ب من یا بچم کوچیک ترین چیزی بگه
اتفاقا کمربند مشکی کاراته دار حتی نزدیکم حرکت میزنه دعواش میکنن ک نمیگی بخوره ب ابجیت
البته منم باهاش خیلی خوبم
ابجی من 14 سالشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
