اینقدر سر کوچک ترین مساعا بهمون سخت گرفتن ک ما گمراه شدیم
علت این وسواس تصمیم گیریمون اینه ک خودمونو گم کردیم چون کاری ک فک مسکردیم درسته رو بد جلوه میدادن برا همنی گم شدیم تو خودمون و همه ماها بچه هایی هستیم ک فقط جسممون بزرگ شده
عزیزممم وقتی ی مار نیش مون بزن نمیریم بهش بگیم جرا نیشم زدی چون طبیعت اون این ذاتشههرکسی بده این بدی ...
دقیقا همون مار بود اما من باورم.نمیشد حتی فکر نمیکردم ک مامادرم مار باشه میگفتم ن مامانم دوسمدداره هربار میگفتم چرا اینجوری باهام و بدتر نیشم زد اینووالان ک قطع رابطم.میفهمم
فقط برام.عجیبه منطقی نیست تو کتمونمیره ی ماتر چطور میتونه با نوزاد خودش اینجور باشه من ی گربه دارم جون میدم براش ن از نوعم ن زاییدمش ادم میمونه فقط از وقتی قطع رابطه کردم حالم خیلیییی بهتره
ولی چیزی که شما گفتی بیشتر به بی فکر عمل کردن به نظر میرسه.... عواقب کارت رو نمی سنجی .... این مودی بودن نیست
"هر کسی را ملاقات میکنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمیدانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاشها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلیها در این دسته جا میگیرند 😊