والله خودم بعنوان تک دختر خانواده از سن 13-14 سالگی تو آشپزخونه بودم. چون سه برادرون می ترسیدند مبادا لوس و کارنابلد بار بیام. آشپزی به کنار، کلی از کارهای خونه را هم انجام می دادم!
پیازداغ و زردچوبه و فلفل و نعنا داغ و گردوی چرخ کرده می خواد. بعدش هم کشک و آب را به غلضت دوغ قاطی می کنی، می ذاری 15-20 دقیقه بجوشه! بعدش هم توش نون تلیط می کنی و نوش جان می کنی. خیلی خوشمزه و سالمه!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من اصلا اشپزی نمیکردم خودم دنبالش نبودم یعنی.فقط در حدی بود که مامانم میگفت من بیرون کار دارم برنجو ابو نمکو روغنشو ریختم فقط زیرشو روشن کن دمکنی بزار.
ولی تا نامزد کردم افتادم توش هنوزم درنیومدم.اولین غذامم فکر کنم قیمه بود که بد نشده بود
کلید برق را زد.لامپ روشن نشد.چند دفعه ی دیگر کلید را زد.آدم چه دیر میفهمد؛تکرار،چیزهای خراب را درست نمیکند...
یبار 10 سالم بود مامانم خونه نبودبرنج گذاشتم زیرشو زیاد کرده بودم سوخت دختر همسایمونو اوردم روش پیاز انداخت بوش بره ولی سوخت ها خیلی داشت قابلمم میسوزوند یبارم باز مامانم خونه نبود با داداشم گوشت گذاشتیم بپزه رفتیم پی بازی بیرون وقتی برگشتیم دود کل خونه رو گرفته بود هوار هوار جیغ جیغ خونه اتیش گرفته رفتیم باز همسایمون اومد زیر گازو خاموشش کرد و گفت یبار دیگه ببینم اینکارو کنید دیگه نمیام جمعتون کنم بسته دیگه کلی دعوامون کردن بنده خدا خیلی ترسید دو دفعه کمکمون کرد هر وقتم مامانم نبود میرفت نونای یا بیرون ما میرفتیم مثلا آشپزی کنیم
psychometrist.ir (تست های شخصیت و روانشناسی و پرسشنامه )