الان برادر زن داییش فوت کرده مغازشو بسته از صب هست خونه داییش بعد خونه داییشم روبروی خونه ماس همسایه ایم نمیگه بیا ببینمت یا یبار نمیگه بریم بیرون دور بزنیم الکی هی میگه وقت ندارم وقت ندارم
خیلی دارم از حرص میمیرم درسته فاتحه س وباید بیاد اما این چرا برا من وقت نداره همیشه متاسفم براششششش حالم بده واقعا
داداش زندایی واقعا بهش نمیرسه که از صبح مغازه رو ببنده
عزیزم اول خواستم بگم گیر بیخود میدی بعد دیدم گفتی روبروی خونه شماست پس حق داری
ی مدت خودتو بزن به بیخیالی بهش زنگ نزن تا اون بیاد سمتت ، کلا باید به مرد بی محلی کنی
اگه باخودشم اینطور حرف میزنی پس دلیل نیومدنش مشخصه
حالتون بد نکنید همچین اتفاقاتی چاه ای نیس
طرف سالی 10 بار ک نمیمیره ک دفعه بعد ک مردش این دفعه بره
مغازه هم ک بسته بشه دلیلش برا همکسیا موجه
ولی اینکه مغازه رو ببنده ک دور بزنید هم درست نیس برا کاسبیش
ولی ی تایم صد درصد میزاره یا باید بزاره تو اوقات تعطیلات براتون
اینا همش بهونس دوستت نداره خودتم گول نزن
مردی یکیو بخواد واسش جون میده
اون اونجوریه توان جدا شدنم نداری کارت بانکی فقط ببینش تو هم واسه خودت عشق و حال کن
مرد به باسنت بگیر
تو دنیا هیچی به اندازه پول واست مهم نباشه
اونوقت من انقدر نامزدم میگه بریم بیرون دیونه شدم چند روزه همش در حالت آماده شدنم
