گذشت و رفت دکتر. ولی بازم میگفت تو به خودت نمیرسی و آرایش نمیکنی و...
دکتر بهش داروهای افسردگی داده بود و قرص برای ببخشید نعوذ.
بعد یکسال و نیم بالاخره منم عروس شدم. و میخواستم که زودتر بچه دار بشم. شرایط طلاق نداشتم و فقط میگفتم یه بچه داشته باشم دیگه رابطه برام اهمیتی ندارد.
همسرم یکسال داروها رو مصرف کرد و منم برای اینکه جبهه نگیره بیشتر از خودش میرفتم دکتر. انواع سونو و.. حتی عکس رنگی رحم هم رفتم گرفتم با اینکه تازه دو ماه بود عروس شده بودم