من خیلی وقته که میدونم دوسم نداره بارها گفته و ثابت هم کرده خیلی دلم شکسته خیلی آخه چرا این باید میشد بخت و اقبال من؟ هنوزم ک هنوزه دوسش دارم و از طرفی هم زورم میاد ی مرد پولدارو ول کنم برم ب این راحتی
بعد کلی جرو بحث ک کردیم گفت من دو سالم از عمرم مونده باشه دلم میخواد با زنی زندگی کنم ک عشقم باشه دوسش داشته باشم دلم بخوادش حقیقتا این حرفش جوری جگرمو سوزوند و دلمو شکست ک هیچ چیز دیگه ای نمیتونه این دردو ب قلبم بده نمیدونید اون لحظه چجوری داغون شدم نمیدونید
حالم خیلی بده خییییلی
از یه طرف اینکه هنوز دوسش دارم
از طرفی بچم
وضع مالی بد پدرم
خونه بی روح و پر از جنگ و دعوای پدرم
فامیلایی ک همشون از بدبختی و طلاق من خوشحال میشن
مشکلاتی ک دارم مثه بوی بد دهانم ک سالهاست درمان نمیشه