سالها پیش یعنی حدود پنج سال پیش برادر زن عموم عاشقم شد خلاصه کلیییییییی تلاش کرد اما قسمت نبود...
هنوزم هر جا منو میبینه خیره میشه بهم خلاصه بگذریم.
دیشب برادر زن عموم اومده بود خونه زن عموم کارگری کردن زن عموم کار داشت آورد غذا درست کردم برا مهمونش که همین برادرش بود ... درست کردم و برای بار اولین بار غذام خوب در نیومد .... خلاصه که اون آقا خیلییییییییی تعریف کرده بود که خوشمزه هستن🤣🤣 البته به گفته خواهرش 😆😐👌
ذوق کردم از تعریفش🤣🤣🤣🤣
و اینکه ما هر دو الان متاهل هستیم .من عقد کردم با شوهرم بعد دوسال اون عقد کرد ... خدا میدونه که من اصلا باهاش حرفم نمیزنم ...... چون من متعهد هستم به شوهرم و عاشقشم بدون اون کسی نمی خوام