ببخشید اینجا مطرح میکنم.خیلژ ناراحتم!توقع داشتم بعد23 روز ذوق و شوق داشته باشه.بیتاب و هلاکم باشه نه اینکه بگه بخواب.ذوق داشتم لاک بزنم و...البته گفت3 ساعت دیگه میرسیم مثلا خواست درکم کنه شب بیداری نکشم ولی من خرد تو ذوقم بدجور.حق دارم؟از لجم دلم میخواد قرص خوابمو بخورم تخت بگیرم بخوابم.مبدونم خوابم نمیبره بدون قرص
۳ ساعت دیگه که دیر نیست مرغم این ساعت نمیره جا
تو این همه راه بیای خسته و کوفته و گشنه حوصله جیغ جیغ کردن و لاس و بوس داری؟ فردا هم روز خداست
همینو بهش میگفتی
شاید گفته الان بخواب که شب بیدار بمونی😂
اشکال نداره سخت نگیر شما به خودت برس منتظرش باش
برو. بخواب فردا ایشاالله هلاکت میشه این مردا هیچوقت نمیدونن چطور حرف بزنن
ببین منم مثل تو خیلی حساسم ولی الان که از دید نفر سو به این قضیه نگاه کردم دیدم واقعا چیز خاصی نیست ولی باز میگم اگه خودم بودم مثل تو همین احساس رو داشتم
همسرت منطقیه ، شما احساسی
حرف همسرت بد نبوده
۳ ساعت دیگه میشه نزدیکای ۱ خب گفته اذیت نشی بخوابی درکت کرده
خودشم خسته راهه خب
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
