اوف چه زودم بهشون بر میخوره پیری ها😒
من دخترم دنیا اومده بود، اومدن دیدنم، با برادرشوهرام و خواهر شوهرم. من پیششون نشستم با اینکه تازه زایمان کرده بودم. بعد بجه گریه میکرد رفتم تو اتاق شیرش دادم. بعدم همونجا پی پی کرد، پوشکشو عوض کردم، تا اومدم خیلی طول کشید. ناراحت شده بود اخماشو کشید تو هم پاشدن رفتن. منم به روی خودم نیاوردم
بعدها گفت خیلی زشته مهمون تو خونه داری بلند نیشی میری تو اتاق. گفتم فکر میکردم 4 تا بجه بزرگ کردین بیشتر دز مورد بچه و بچه داری بدونین