بچه ها من دیگه خسته شدم شوهرم خیلی خواهر زاده هاش و دوست داره اصلا وقتی اونا هستن دیگه من و نمیبینه
هر بار میینتشون کلی خوراکی میخره اونا هم عاشق داییشونن
میدونم الان میگید حسودم چیکار کنم دست خودم نیست بچه دار نشدیم هنوز میبینم شوهرم انقدر عاشق اوناست
دلم میگیره من دارم عذاب میکشم زیادی از حد دیگه اونا رو دوست داره و براشون وقت میذاره