والا انقدری از شوهرم خستم که تمایلی به درست شدن رابطمون ندارم
دلم میخواد طلاق بگیرم خودمو راحت کنم
چون منی که تک فرزند بودم و تو رفاه زندگی کردم شدم کلفت خانواده شوهر که یکیش هم جاریمه به جرم اینکه خونم مرکز استانه ویک ماهه هر روز با کمردرد از مهمونا پذیرایی میکنم و شوهرم اصلا براش مهم نیست و به جاش دلسوز جاریمه
البته این فقط یکی از هزاران مشکلمه