یکی برای ازدواج بهم معرفیمون کردن چن روز باهمحرفزدیمهی اصرارمیکردک راحت ترحرفبزنهو....منمگفتماولتنهابیاخونمونبابامتوروببینهاگهراضیبودبیشتروحضوریباهم در ارتباط باشیم تا به شناخت کاملبرسیماولشگفتباشهخیلیجدیمیگفتچیبگمراهناییم کنتایجوریرفتارکنمباباتبپسنده ولی یه ساعت مونده ب زمان اومدنش بهانه آورد نیومد منم براش آرزوی خوشبختی کردم بعدش همه ی اکانتامو دلیت زدم،حالا به مامانم زنگ زده گفته میخواد با پدرم حرف بزنه
خیلی کنجکاوم ک چی میخواد
نظرشماچیه؟
خروج برخی افراد از زندگی شما رحمتی از جانب خداوند است که فقط با گذشت زمان متوجه آن می شوید.....
مامانم میگه میخواد معذرت خواهی کنه ک نیومده ولی من فکر میکنم میخواد جدی با بابام حرف بزنه!ازطرفی بعد اون ازمامان بابام قول گرفتم تا وقتی خودم نگم میخوام ازدواج کنم خاستگاری چیزی باشه ب من نگن 😂😂حالا موندم توخماریش اگه چیزی بگه هم بهم نمیگن🤦♀️🤦♀️
خروج برخی افراد از زندگی شما رحمتی از جانب خداوند است که فقط با گذشت زمان متوجه آن می شوید.....