شوهرم دوستم نداره یه حقیقت تلخی که هرچی هم سعی میکنم انکارش کنم بازم رهام نمیکنه ....ده ساله ازدواج کردیم به روش سنتی اوایل اینطوری نبود اما چندین ساله به نتیجه رسیدم اصلا دوستم نداره نه اینکه کسی دیگه را بخواد اما منم نمیخواد کلا آدم خودخواهیه هیچ وقت نمیتونه عاشق باشه یه بچه ۶ساله دارم...ظاهرا زندگی آرومی داریم آدم بدی نیست هیچبدی شاخصی نداره جز بی توجهی به من ذره ذره احساس میکنم دارم خورد میشم هیچکس باور نمیکنه تو زندگی من ممکنه همچین غم بزرگی باشه نه موقع مریضیم نه خستگیم هیچوقت نگرانیش را واسه خودم ندیدم امشب بهش گفتم ضعف دارم و حلو تلویزیون خوابم رفت الان پاشدم میبینم برقارو خاموش کرده و رفته خوابیده اصلا نمیگه شاید من بیهوش شده باشم!با اینکه هیچ مشکل خاصی بینمون نیست همیشه از درون میشکنم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
تو این تلخی رو داری تجربه میکنی و میتونی عشق رو به خونت بیاری نگو نمیشه چون کار نشد ند ...
ظاهر زندگیمون شاد و آرومه یه خانواده شاد بچم هیچی نمیدونه فقط خودم میفهمم با رفتارهایی که یه زم انتظار داره و ریز ریز انتظاراتش سرکوب میشه تا ابان هم همینکارو کردم حتی خودمم گول میزنم که دوستم داره ولی هرچند وقت یکبار مجدد متوجه حقیقت تلخ میشم