جاریم حامله س
نمیدونم چمه ولی بیشتر از اینکه پنهونکاری کردن ناراحتم و عصبی
من ۳ ساله عروسی کردم ولی هنوز بچه نخواستیم منو شوهر ولی جاریم ی سال عروسی کردن و از اون اول بچه میخواستن و تا الان که تحته دکتر بچه دار شده
اون سری تولده خواهرزاده ها شوهرم بود اونا هم رفته بودن دکتر . قیافه خانواده شوهرم بشاش بود و... دیدم برادرشوهرم با عمه م داشت حرف میزد و میگفت قربونش برم البته به لهجه خودمون منم گفتم به جاریم حامله ای؟ تازه باخوشحالی گفتم ؟ گفت نه منم بو برده بودم که حاملهس نمیگن ولی مطمئن نبودم . اومدیم خونه و به شوهرم گفتم حامله س و نمیگن و بعدش امروز مامانم زنگ زد گفت حامله . اینو شنیدم حرصم گرفت خیلی الانم دارم حرص میخورم . 😤😤😤