عیدی برام ب زور آوردن

عزیزم انقدر درگیر این مراسما نباش اینا مال صد سال پیش بود . اون موقع رسم بود عروس کلفتی مادرشوهرشم میکرد رسم بود تایید بکارت و دستمال و ... میکردن رسم بود عروسو به جهازش و خونه داریش میسنجیدن و ارزش میدادن بهش ولی الان دوره فرق کرده همونطور که این رسما حذف شده و خیلی چیزا کم رنگ شده خب مراسم عیدی بردن و ... هم کم رنگ تر شده حالا طرف وسعش رسیده یا نه دلش خواسته ی مانتو بیاره چرا بزرگش میکنی نمیاوردم از ارزش شما کم نمیشه بعدا شما هم جهازو رو توان و دلخواه خودت ببر . چرا نشستی حساب کتاب میکنی خانم گل زندگی را بکام خودت تلخ کردی  . ما دخترا خیلی رسمای قدیمو میگیم اخه ولی چسبیدیم به کادوهای خانواده شوهر . من هم عروس هستم هم دوبار خواهر شوهر شدم حس هر دو طرفو درک میکنم بخدا . ولی فقط با این چیزا کامتون تلخ میشه 

بی دلیل سر یه پیام گفت دیگع نمیخامش مامانم گفت نمیخای برو بسلامت بابام بعد ۴ روز وکیل گرفت رفت دنبال کارام ۱ جلسه دادگاه رفتم فقط خودم هعی میگفن میخامش طلاق نمیدم من گفتم خدا از اون بالا بیاد بگه برگرد برنمیگردم آقا قاضی نمیخامش طلاحیت زندگی مشترک نداره 

جلسه دوم وکیل که زفته بود میگفت مثل سفید رو آتیش بود فقط میگفن میخامش اشتباه کردم ولی فایده نداره بابام گفته یا اون یا منی که باباتم رفتی دیگه بابا نداری منم قصد رفتم ندارم 

کاملا درسته 

کپ زندگی من‌بودم من بابد میگفتم بریم بیرون من بابد میگفت تفریح کنیم من بابد میگفتم زن نیار به محبت داره وای 

الان جداشدی یا داری جدا میشی

چون درخواست طلاق از طرف من خیلی طول میکشه نه هنوز دارم جدا میشم 

وکیل گفت برای اینکه عوض این اذیت هاش در بیارم اول درخواست مهریه بدیم مهریه منم سال تولدم خیلی زیاده خیلی نداره که بده ولی خوب اذیتش میکنه تا وکالت طلاق ازش بگیر تمام شه زور. 

ما هم بحثو ناراحتی داریم شوهرمنم خیلی وقتاناراحتم کرده حتی گاهی کار به فش کشیده خیلی وقتانشده بریم بیرون ولی من سعی میکنم خوبیاشوببینم چون آدما توعصبانیت خیلی چیزامیگن یه کم زود رنج شدی ما هم سنیم ولی حس میکنم سریه سری مسائل داری بچگانه تصمیم میگیری سریه سری چیزاولی درست میگی

کجا بهتر خونه بابام که همین الانش که آنقدر روحیه ام داغون همه کاری بازم میکنه حتی نمی دونست بعد ۱ سال وقتی من حالم بده وایسه کنارم ببین کن چه مرگمه ول می‌کرد میرفت میگفت تو دوباره میخای پریود بشی نمیفهمید من نباید بگم بریم بیرون من نباید بگم بریم تفریح تفریح ما چی بود باغ باباش خونه فقط خداروشکر نذاشتم دخترونیگم ازم بگیره