دو ماهه حامله هستم اما شوهرم ميگه فقط طلاق

شوهرم آدم آروميه و درونگراست راجع به طلاق خيلي متمدنانه رفتار ميكنه ميگه تا لحظه آخر نبايد خاطره بدي از هم تو ذهنمون باشه حداقل بزار دوستانه جدا بشيم منم چون غريب بودم نميشد برم خونه بابام همين شد كه ...

همين تصميم رو دارم و حتي خواستم اجرا كنم اما همسرم فرصت نميده ميگه فايده نداره تو فيلم بازي ميكني واسم.. نميدونم چطوري اعتمادشو جلب كنم كه قراره بهترين بشم هموني كه ميخاي در ضمن من خيييلي محاسن دارم  بد اخلاق نيستم اما زود عصباني ميشم و آستانه تحملم پايينه.. فقط همين ..وگرنه خيلي زن فداكاري بودم

همه ميگن بعد ١٠ سال واقعا معجزه هست .. خيييلي نذر و نياز كردم زندگيم برگرده.. زندگيم رو دوست داشتم شايد باورتون نشه شب قبل از اينكه همسرم بگه دوست ندارم براش بهترين تولد و بهترين كادو گرفتم خيلي هم رمانتيك اما تو فيلم مشخصه زياد دل نميده.. چي ميشه يكي يهويي دل ميكنه...😭😭😭😭

گفتم كه همه چي مثه يه زندگي عادي داره پيش ميره فقط همسرم ميگه دوست ندارم اخلاقتو دوس ندارم.. فقط من سعي كردم زندگيمو جمع جور كنم خودم رو به سمتش بكشم و تمكين كنم.. كه اونم منجر به بارداري شد.. ميشه گفت يه معجزه چون چندين سال بود بچه دار نميشديم و خيالش راحت بود اگه يه رابطه سطحي و يا شايد از روي شهوت هم باشه دردسرساز نميشه..كه الانم شد..من دلم خرشه شايد بچه نجات زندگيم بشه.. چون شوهرم خيييلي احساساتيه

شما با حرفايه قشنگتون اشك منو درآوردين..قطعا همينطوره منم به معجزه خدا اعتقاد دارم. 

عزيز دلم ايشالله دامن شما هم سبز بشه.. منم به زماني ميومدم اينجا و دلم پر بود كه چرا بچه دار نميشم.. حالا كه شدم  دلم خوش نيست..😭😭😭 فقط اميدم بخداست..

انشاالله😔🙏😭😭😭😭

هيچي فقط منت پولمو گذاشتم اينكه همه خرجاي زندگي بدوش منه.و اينكه يه زماني موقع تمكين ميگفتم خستم حوصله ندارم  و عشوه خركي ميومدم كه اشتباه محض بود.. و خستگيهاي محل كارم رو مياوردم خونه.. اما الانكه تو كارم پيشرفت كردم و ديگه استرس ندارم و مشكلات كاري رو از خونه جدا كردم .. آقا ميفرمايند نه ديگه دير شده تو دوست داشتن منو ذره ذره كشتي

آره به همين موضوع فكر كردم😞

اوايل خييلي گفتم و گريه كردم اما فايده نداشت.. تا اينكه خودم تصميم گرفتم از زندگيش برم بيرون واسه همين ديگه حرفاي عاشقانه نزدم.. 

صحبت هاي شما كاملا درسته 👏من اشتباه كردم من كار خوب رو انجام ميدادم اما گاها جوري منت ميذاشتم سرش كه ارزش اون كارم ميومد پايين😞بله درسته غرورش رو خورد كردم اما شما نميدونيد من چقدر فداكاري كردم تو زندگي مشترك .. آخرش هم به همين بهانه اي كه گفتم منو نخواست.. سزاوار اين شكست نيستم.. اما اگه خداوند فرصت خيري به من بده تا بتونم آدم خوبي بشم و جبران كنم ميشه گفت معجزه اصلي زندگيه من اتفاق افتاده😞😞😞