ابجیم باردار بود خواب دیدم رفته سونو گفته پسره
فرداش رفت پسر بود
پسرش راه نیافتاده بود خواب دیدم تاتی میکنه خودش
فردا اومد خونمون برای اولین بار خودش راه رفت
داییم میخواست زن بگیره اون شرایطی که میخواست okنمیشد(سنتی بود)
دیگه بیخیال شده بودن که
من خواب دیدم یه سفره بزرگ انداختیم هممون هستیم و یه دخترم با همون شرایط به عنوان زنداییم تو مهمونی بود
به مامانم اینا گفتم خندیدن
حالا جالبیش اینکه هیکل زنداییم دقیقا چیزی که تو خواب دیدم(تپله) و حتی وقتی اولین بار دیدمش لباساشم همون بود که تو خواب دیدم:/