الان هم حرمت نگه نمیدارن و هنوز سعی در آزار من دارن
آدمی که هیچ تقصیری نداشته، تازه از طرف ی آدم بدرد نخور که از خودش هیچی نداره طردم شده
باورتون نمیشه چقدر فامیل از اینکه کار ما به جدایی کشید خوشحال شدن و چه حرفت که نزدن
منم تا دو سال افسردگی خیلی شدید داشتم، فقط میرفتم تو اتاق درو رو خودم میبستم، گریه میکردم ، غدا نمیخوردم...
خیلی روزای بدی بود ولی بعدش تصمیم گرفتم باز ادامه تحصیل بدم
هنوزم که هنوز اثرات بد این تصمیم اشتباه و بدی کردن دیگران تووزندکیم هست...
مخصوصا وقتی اتفاقی جایی ببینمشون، اینقدر که بهم فخر میفروشن