سلام خانوما دیشب با شوهرم دعوامون شد من هم عصبانی شدم سفره ریخت رو هم هرچی غذا بود رو داغون کردم بعد شوهرم منو زد منم از شدت ناراحتی مث اسکولا رفتم دو طبقه پریدم پایین و الان هردو پاشنه پاهام شکسته ب این قصد رفتم پریدم ک کلا از این دنیا خلاص شم انا الان از شدت درد دارم میمیرم پدر و مادرم از هم جدا شدن شیش ساله ن مامانمو دیدم ن باهاش حرف زدم پدرم دوباره ازدواج کرده زن بابام از بابا طلاق گرفته و پدرم منو دوس نداره و با خانواده مادرم هیچ ارتباطی ندارم و و خانواده پدرم خیلی بدن فقط من هستم و ی برادر ک اونم از دست همه فرار کردو رفت داره قران و اخوندی میخونه من هم ازدواج کردم و فقط ۱۵ سالمه خیلی فشار رومه