2777
2789

سلام. حالم خیلی بده. شوهرم از بعد بدنیا اومدن بچه جاشو جدا کرده. ینی چهار ماهه. روزا سرکاره. شبام اون سی خودش من سی خودم. همش درگیر بچه ام. احساس تنهایی میکنم. شبا گریه میکنم.  نگهداری بچه فقط با خودمه. کسی نیست دوروبرم یلحظه بگیرتش. از بی توجهی شوهرم خسته شدم.

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ......

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

افسرده گی بعد زایمان‌خیلی بده من تا ۶ ماه به بچم‌نگاه میکردم‌ بی دلیل گریه م میگرفت همش احساس تنهایی میکردم و رفتار همه رو مخم بود 

لطفا لایک نکنیدباتشکر از شعور بالای شما  و ریپلای کردن‌ بخاطر نظر مخالف مساوی با بیشعوری صددرصد شماست.

من فوبیای همینو گرفتم. این که بعد زایمان دوم افسردگی بگیرم. بچه کوچیک هم دارم خیلی نگرانم. سر اولی نگرفتم ولی الان میترسم

 شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
ببین عزیزم زمان درستش میکنه من الان که بچم دوسالشه شاید یکم بررگشتم به روال سابق ولی خودتو به شوهرت ...

دوس ندارم. احستس میکنم خیلی ازش دورم.

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ......
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز