بیاین میخوام یه چیزی تعریف کنم نظربدین

اینو بهش فک نکرده بودم 😁

من قبل شوهرم یکی دوسم داشت اول ب شوهرم نگفتم ولی بعدش ک گفتم خیلی ناراحت شد ولی خب چون قبل خودش بود چیزی نگف بهش گفتم خواهشا هیچوقت اینو ب روم نیار اگ میتونی باهاش کنار بیای اگرم ن بهتره جداشیم اونموقع نامزدم نبودیم ولی شوهرم با اینک ناراحت شده بود گف خب قبل از من بوده چی بگم.و تا الان ک ۵سال میگذره و عروسی هم کردیم خداروشکر گوش شیطون کر یکبارم به روم نیاورده

چه ربطی داره،کسی دوست نداره نیاد بخونه چه ربطی به وقت داره

مشکل می دونی چیه؟تو ذهن بعضی ها فقط جا افتاده یه خانم پیله یه آقا باشه مرد میاد پیله به زن میکنه می خوان شاخ در بیارن

اصلا چه ربطی به وقت داره

یه دفه بهش بگو اجباری نیست منتی هم نیست اگه قبولم نداری خوش اومدی برو به سلامت من خودمو قبول دارم 

حساس نشو حساس نشو

منم دوست دارم ی قسمتایی از گذشتمو فراموش کنم و میگم

تو اصلا به رو خودت نیار و نپرس منظورت چیه که بخواد بگه منظوری نداشتم. وقتی جهار بار ببینه مزلبو نمیگیری و عادی هستی دیگه تکرارش نمیکنه چون اثرش رو نمیبینه بعدم بگو اگه مردی برو پسره رو بترکون من ترسی ندارم

نه چه غصه ای ک ون لق هر کی باور نمیکنه این مشکل من نیست نمیتونست تحمل کنه میرفت مونده پس علط میکنه به رو بیاره تو ریلکس باش

تنها راه اینه که اصلا به روی خودت نیاری و اینکه خودت هم کلا فراموش کنی و حرفها و رفتارهاش رو به دل نگیری در عوض کلی بهش محبت کن و کلامی و رفتاری با تموم وجود بهش ابراز علاقه کن حتی اگه اون بهت محبت انچنانی نکنه و اصلا بحث گذشته رو پیش نکش یا اگه اون متلک میگه دنبال منظور اون نباش چون این یعنی پیش کشیدن گذشته و دیگه نذار ماجراهای اینجوری تو زندگیت تکرار بشه و اینجور اتفاق ها رو حتما به شوهرت بگو حتی اگه به ضررت بشه

منظوری نداره.اصلا ب روش نیار

اگ فکر میکرد بهش خیانت کردی الان باهات زندگی نمیکرد

مردا مثه خانما نیستن اصلا خیانتو نمیبخشن

من یه نیمچه مشکل اینجوری داشتم شوهرم گفت انقد جنم داشتم که به روت نیارم من پکوندمش گفتم به رو بیار چیه مگه داشتم تخمه میشکستم ریلکس گفتم وقتی اگاهانه موندی دیگه بقیش به من ربطی نداره اونم ساکت شد 😂😂

اسی 

منم 7 ساله ازدواج کردم سال دوم ازدواجم مزاحم داشتم برای اینکه بدونم کیه هی اس ام اس دادم 

شوهرم فهمید 

بهم نگفت 

با مزاحمه تماس گرفت 

مزاحمه شاخ شد گفت من زنتو میخوام 

دو سه ماه کلا از زندگیمون پاشو نکشید بیرون 

شکایت کردیم و فلان 

الان شوهرم بعضی وقتا میگه پروندت سیاس 

یا تو زبونت باید کوتاه باشه 

حتی خیانت کارم میگه 

ولی من سادگی کردم همین 

مردا اصلا چیزی یادشون نمیره 

یادمه یبار بهش گفتم ازت متنفرم 

روز شبش شده بود ازم متنفری؟

خیییییلی زمان میبره یادشون بره 

یام اگه اعتمادشون کم شه یااز بین بره هیچ جوره درست نمیشه 

شما سعی کن اعتمادشو بدست بیاری 

انگار عقدین سوپرایزش کن 

شعرای عاشقونه  تو یه ورق کوچیک بنویش تو کفشش بذار 

تو جیبش 

رو اینه هر جا ک بیشتر میره و حواسش هست 

تا بدونه دوسش داری و بهش خیانت نمیکنی