از سوتی هایی که دادید و خاطره شده بگید😁😁😁
یدفعه تلفن زنگ خورد،داداشم برداشت،بعد صدام کرد گفت بیا تو رو کارداره.منم تو عالم خودم بودم جای اینکه بگم سلام،گفتم بسم الله الرحمن الرحیم😅😅😅😅😅😅😅
و یه بارم تو بستنی فروشی بودیم😅 پسرم خیلی طول داد بستنیشو بخوره بهش گفتم عزیزم زود بخور سرد میشه وقتی به خودم اومدم دیدم بستنی فروشی رو هواست😁😁
فقط اولیه😂😂😂
😂😂😂😂😂
اولیه۰😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
قطع دسترسی میشم اگه بگم
منم تو جمع فامیلای خاستگارم
گفتم خوب شد زنه اون خر سن نشدم😕
😂😂😂
من اصلا اهل سوتی نیستم😎
وای خیلی باحال بود
سوتی زیاده کدوم رو بگم؟؟؟
یه بار همه فامیل خونمون بودن؛
یه خمیازه بلند کشیدم خواستم بگم خوابم میاد، زبونم در گیرو دار ملاجم خوب نچرخید، گفتم آبم میاد😐😐
هنوز بعد سه سال سعی میکنم جاهایی که فامیل جمعن نرم😑
من سوتی زیاد دارم بماند تو حرفامم کلماتو خیییلی قاطی میگم تا حالام هزار بار اومدم شوهرمو صدا کنم مامان صداش کردم
اومدم خواهرمو صدا کنم اسم شوهرمو گفتم کافیه ی روز برم یجایی دیگه کلا قاطیم ب دخترم میگم عمه ب برادر زادم میگم بیا دخترم 🤦♀️
یبار شب با دوستم بودیم داداشش اومد دنبالش بعد من تاکسی گیرم‌نمیومد یهو داداشش پرسید خونتون کجاست؟ منم خواستم باشخصیت بازی دربیارم کلی تعارف کردم وای نه دیر وقته مزاحم‌نمیشم و اینا بعد دیدم یه لبخند ملیح زد گف‌میخواستم واستون اسنپ بگیرم:))))))))
دیگه ادم سابق نشدم
