سلام اگه دوس داشتین شماام بگید.اولین سفره من دوران نامزدی بود با خونواده شوهرم و برادرشوهرم رفتیم مشهد و شمال هزاربار دعواشون شد سره اینکه فلانی کار نکرد فلانی غذا خوب نپخت فلانی ب زنش اینو گفت فلانی ب شوهرش اینو گفت بعد منو نامزدم باهم حرف میزدیم مادرشوهرم میگفت واااای چقد پررویی تو دختر هنوز ن ب داره ن ب باره در اخرم شوهرم میومد تو اتاقی ک منو خواهرش و عروسشون بودیم بعضی وقتا برا حرف زدن و اینا مامانش میومد بیرونش میکرد میگفت اینجا بچه ام هست انقد نچسب ب زنت واااای حالم داشت بد میشد ک باباش برگشت بهم گفت لباسات واقعا کوتاه و باز و شرم اوره ارایشم نکن خودتو جمع و جور کن اگه دوس نداری شوهرتو از دست بدی همهههه ام جمع میشدن مشروب و قلیون ولی منو منع کرده بود پدرشوهرم و مادرشوهرم میگفتن تو حق نداری قاطی شی.متنفرررررررم ازشون