2777
2789
عنوان

خانمااا در عرض ده روز دوبار وحشتناک شوهرم رووم دست بلند کرد

| مشاهده متن کامل بحث + 1078 بازدید | 48 پست
بهم میگه از وقتی تورو گرفتم پیشرفت نمیکنم..هر کاری میخام بکنم میرم تو ضرر..میگم اونقدر منو اذیت کردی ...

بی عرضگی خودشون میندازن تقصیر زنا

شکوه سکوت را، به ارزانیِ کلام مفروش‌...شیخ بهایی

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم اشتباه خیلی هارو نکن سریعا برو پزشک قانونی مدرک داشته باشی و اینکه همسرت رو گوشمالی بدی لطفا ...

اتفاقا یکی رو میشناسم همون بار اول که همسرش کتکش زد رفت شکایت کرد و شوهره رو انداخت بازداشتگاه دیگه بخاطر بچش رضایت داد نبرنش زندان

هیچوقت دیگه شوهرش روش دست بلند نکرد

اونوقت بعضیا میان اینجا از بی خواستگاری وبی شوهری خون گریه میکنن ..بفرمایین اینم شوهر،یکی حتما باید باشه تا دق مرگتون کنه که قدرزندگی آرومتونو بدونین ،یکی که یا بزنه سیاه وکبودتون کنه یا بهتون خیانت کنه جیگرتون آتیش بگیره یا معتاد باشه شب و روز دود سیگارش خفتون کنه هرچی پول دستش میاد خرج مواد کنه خرج خودشم بیفته گردن زنش،یا تنبل و بی مسئولیت فقط میخواد تروخشکش کنین عینه بچه ..ازاین جور شوهرا زیادناااا 

منم دیشب دیروز داداشم ک خیلی هم بی سر و پا و‌مغت خوره کتک زد دومین بارش بود میخاستم برم شکایت کنم اما نرفتم

برم شکایت کنم اتفاقا مامان بابام بدتر منو‌مقصر میدونن

ولی سپردم ب خدا و دیگه راهمو از خانواده تم جدا کردم

اگر خونم جدا بود قطعا شکایت میکردم

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

عزیزم به بچه چی میگفته خاک تو سرش

تورو خدا نفرینش کنید..خدا نه نفرین منو اثر میده نه خواهشمو..

لعنت بهشون..بیشرف مادرشوهرم نماز اینا هم میخونه.همون نماز بزنه تو کمرش

اخه حرصم میگیره..چجوری بیخیال بشم😭😭😭این بیشرف هیچوقت پشتم نبود

چکار کنه بره مادرش بزنه ...بلاخره پیش بچه ت این حرف زده پیش شوهرتم ازت بد میگه ..و بلاخره اونم سرد میشه..اگه دوبار زد و هیچی نگفتی عادتش میشه...کم محلی کن بهش خودتا بزن به مریضی مثلا اگه تو سرت زده هی بگو سرم گیج میره .چشمام درد میکنه تو دستت زده .از بعدش بگو فقط بگو دستم درد میکنه .حتی تو کار کردن وانمود کن دستت درد میکنه

من اینا به ذهنم رسید.امیدوارم خدا بهت کمک کنه و توان بده 

دعای علقمه بخون اگه دلت گرفته و کسی نداری جز خدا از خدا کمک بخواه

چکار کنه بره مادرش بزنه ...بلاخره پیش بچه ت این حرف زده پیش شوهرتم ازت بد میگه ..و بلاخره اونم سرد م ...

ممنون عزیزم..همش گریه ام میگیره.

مامانمم قند داره پیره..نمیتونم بهش بگم..

چکار کنه بره مادرش بزنه ...بلاخره پیش بچه ت این حرف زده پیش شوهرتم ازت بد میگه ..و بلاخره اونم سرد م ...

میتونست بخاطر من یه مدت طولانی با مادرش سرسنگین باشه..مادرش بفهمه ..نه اینکه بگه وقتی شوهرش مهم نیس..برینمم دهن زنش باز فرداش پسرم پیشم میاد و یه بارم نمیگه به زنم اونطوری نکن..

بجا اینکه هی به شوهرت هی بگی هی بگی ..

یا باید تحویل نمیگرفتی یا زنگ می‌زدی مادرش می‌گفتی گویا بمن گفتی سگ پیر؟ اگه نگفتی که هیچ اگر هم گفتی سگ پیر خودتو هفت جدت بعدم قطع میکردی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792