2777
2789
عنوان

خاطره ی اولین سفر با خوانواده و اقوام شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 1907 بازدید | 40 پست

از من به تو نصیحت یا از الان حال همشونو بگیر (گربه رو دم حجله بکش)یا جدا شو .یا اینکه برو مشاوره ببین چی بهت میگه و با خانوادت مشورت کن .الان نامزدی و این برخوردشونه وای به حال بعد.

😯😯😯

تازه سری بعدش عروسی کرده بودیم باهم رفتیم باز ولی ایندفعه کل قوم مادرشوهرمم باهاشون بودن باور میکنی زنو شوهر بودیم نمیزاشتن پیش هم بخوابیم یا حتی باهم ده دقه تنها باشیم مفتن خیلی وقیحی ولی خودشون همهههه اتاق جدا داشتن با شوهراشون من مجبور بودم قاطی مجردا بخوابم شوهرمم همچنین بعدشم گفتن عروستون خیلی مغروره بهتر نبود از اون اول خوب از اب درش میاوردید ک اینجوری نشه

درون هر انسان ک میشناسی...انسانیست ک نمیشناسی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من طی تنهاسفری که پارسال باهاشون رفتم چیزی جزخساست ندیدم

توی چادر و گشتن تو مغازه های فقط ده تومن،ناهار یک لیوان ماستنوسیر دسته جمعی

آخرش مادرشوهر پشت سرم گفته بودخرس گنده همه رو خورد بقیش رو گذاشته بودم برای شام  

🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهُم🌸
قاطی شراب و قلیون کشیدنشون ؟؟ این که خوب

برام جالب بود ک همه میخوردن بد نبود ولی انگار من ی ادم دیگه از ی سیاره دیگه بودم میگفتن تو جدا باش از ما

درون هر انسان ک میشناسی...انسانیست ک نمیشناسی

مابار اول ک باهم رفتیمممممم یه ماه بعد عقدم بود تو اتاق خاب خابیده بودم سرمم زیر پتو بود یهو برادرشوهرم اومد تو من خاب و بیدار بودم فک کرد من زتشم😐چون سرم زیر پتو بود گو اه چل شدیم دیگه حم نمیکنن برن اینااا😧😧منظورش مابود😑

بعدش ک رف بیرون از اتاق زن خودشو دید شو شد😂😂

چند روزی اسمان نزدیک است...لحظه ها را دریاب...سلامتی همه مریضا و برادرم صلوات😍
ميگفتي هرچيم از توي تحفه خيلي بهترم

تو دلم ک خیلی غلیظ تر گفتم بهشون ولی همچنان عین گاو دیدمشونو به کم خوردنم ادامه دادم

تقصیر خودته در دیزیو باز گذاشتی😒😒وگرنه گربه ذاتش بی حیاس😏😏

من خداروشکر پدرشوهرم مثه کوه پشتمه حتی نمیزاره تو سفر یا هرجای دیگه ای کسی باهام بدرفتاری کنه..همه ازش حساب میبرن خیلیم خوشحالم ک اینجوری هوامو داره..شوهرم خیلی از باباش میترسه خخخ منم یه وقتا سواستفاده میکنم

من لایق بهترینام.برای حل مشکل شوهرم یه صلوات مهمونمون کنید.لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
با این کثافت کاریاشون بعد به لباس تو میگفتن کوتاه؟ خاک بر سرشون. عقد بودی؟

اره بعد جالب اینجا بود ک خودشون در حدی جلف بودن ک شرمم میشد باهاشون راه برم بخدا دخترشون تو خیابون همچین لاس میزد حالم بد میشد

درون هر انسان ک میشناسی...انسانیست ک نمیشناسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792