سلام عزیزم
منم طبقه پایین مادرشوهرم همههه چی مجزاس 
اما بدی داره 
من گاهی گریه میکنم بخاطرش 
شمام کاش نری
برا من یکیش اینه که مهمون بره بیاد یا جایی برم از پنجره نگاه میکنه 
میپرسه امروز کجا بودی و...
چون صبا دیر بیدار میشم متلک میشنوم 
به رفت امد شوهرم گیرمیدن 
ازم میپرسن کجاس
خودشون شدیدا پنهان کارن وسیاستی
اما منو تا دعوت نکنن نمیرم خونشون 
حتما لباس بیرون مانتوو.... تن میکنم میرم مهمونی خونشون
درحدی که وظیفس کمک میکنم گاهیم نمیکنم که نشه وظیفه
خوبیو خانوادمو همیشه میگم به شددددت با همسرم خوبیم کنارشون البته خونه هم همینطوریم بیرون بیشتر
تازه اینم متوجه شدم نباید از هدفامون حرفی بزنم قبلا میگفتم خیلی ناراحتم نمیدونسم نباید بگم