خواهرای گلم واقعا بهتون نیاز دارم،مادرم...

ما  وضع مالی خیلی خوبی داشتیم اما همیشه برادران ازش لذت میبردن و من همیشه بی پول بودم ،توی رشته ورزشی قهرمان تهران شدم اما پول باشگاه بهم نمیدادن فدراسیون هم حمایت نمی کرد.  مجبور  توی پارک تمرین کنم ،اما اوند تو پارک و منو کتک زد و برو خونه ،با گوشکوب کوبید و من رو شکست،من هم دیگه نتونستم  ورزش کنم حتی سه سال معتاد شدم اون هم با پول دوست پسر معتاد .به جای کمک بهم گفت خودکشی کن ،حالا هم که متاهلم به من یه جهیزیه مسخره داد اما چندبرابر اونو به علاوه یه خونه و مغازه چند میلیاردی و ماشین چند صد میلیونی به برادرم داد . این مادر مادر نیست

امید دلم ولی مادر ایشون نه دوست پسر داشته نه دیسکو رفته ونه بچه اش رو تو خونه تنها گذاشته مادر ایشون فقطفقط کمبود محبت داره از شوهرش از روزگار از اطرافیانش از سرنوشتش از محیط زندگیش و........حالا از بچه هاش ....... درسته برخورد با ایشان خیلی سخته ولی برای بهبودی اش چاره وجود داره 

دخترم زیبا بانوی من تو وبرادر برای سلامتیش ودرست شدن اوضاع اش تلاش کنید که دعایش همیشه بدرقه راه زندگیتان میشه شاید دعای ایشون در خفا است که شوهر خوب نصیبت شده

پس شک نکن مادرت نیاز ب روان پزشک داره البته بعید میدونم با شما بره.....

یاخدااااااا

چی بگه ادم معلوم نیس خانواده ها ب چی فک میکنن...

الان باهاش ون در ارتباطی ؟

عزیزم بعضی ها هیچوقت درست نمیشن وکیل شرکت ما زنش همینجوریه دقیقا هم حسوده هم با هیچکس رفت و آمد نمیکنه هم شکاکه این وکیل ما 25سال باهاش سر کرد پیش بهترین روانشانس ها بردتش که همشون میگفتن زنت خیلی باهوش ما نمیتونیم کاری براش انجام بدیم هر چی میگفت سعی میکرد باهاش منطقی رفتار کنه تا اون آسیب نبینه اما آخرش پسراش میگفتن یا مامان رو طلاق میدی یا ما از این خونه میریم جنگ اعصاب واسمون درست کرده

هیچوقت نمیشه کسی رو تغییر داد تا طرف خودش نخاد در ضمن بقیه هم نمیتونند تمام عمرشون رو بذارن تا کسی رو تغییر بدن و آخرش هم هیچی 

من خودم تجربه کردم هیچکس رو نمیشه تغییر داد تا طرف خودش نخاد دنیا جمع بشن بگن ماست سفیده اون نخاد ببینه نمیبینه و همچنان میگه سیاه

همیشه میگه دوستت ندارم به همه میگی بدم ازش میاد جلو فامیلا وخانوادش میگه ازش متنفرم  راست هم میگه متنفره ازمن

چقدر  شبیه مامان منه...آخه مامان منم حسادت میکنه به روابطم....حتی تحمل اینو که برادرام یا پدرم یه توجه کوچیکی بهم کنن نداره....فامیل شوهرم خیلی دوستم دارن و همه جا حسابی تحویلم میگیرن....وقتی میریم مجالسشون و رفتار و محبت اونارو میبینه تابلو اخم میکنه و محلم نمیده....منو پیش همه خراب کرده;هیچکس محلم نمیده ;نمیدونم چیا گفته

چ بد