اره اینم هست. خواهرمم نزدیک خونه مادرشوهرش بود این اواخر مادرشوهرش زمینگیر بود هفتگی کرده بودن اینکه بچه هاش بیان مراقبت کنن ازش. هر کدوم کاری پیش میومد براشون میگفتن شما نزدیکین برید پیش مادر تا ما میایم.یا میومدن میریختن و میپاشیدن میرفتن تمیز نمیکردن ابجیم طاقت نمیاورد از روی دلسوزی و مهربونی فراوانش میرفت تمیز میکرد. یا همسایه ها کسی میئمد میدید اوضاع مادرشوهر نابسامانه میگفتن عروسش دو قدمیشه نمیتونه بیاد با دادش برسه؟؟ این در حالی بود ک اصلا نوبت ابجی من نبود....
اصلا درد و دل و حرفای خودتو خانوادتو دوساتت و فامیلت پیششون نگو.فقط احترام بذار که شخصیتت خودتم حفظ بشه.شام هم میری خونشون اره کمک کن مثلا تو ظرف شستن و سفره انداختن دیگه اینکه بری شام مهمونی و فقط بشینی خدایش زشته.
دختر داییم وقتی نامزد بودم بهم گفت حرفای خانوادت اصلا جلوشون نگو.
واس سفره کمک میکنم واس ظرف شستن ی تعارف میزنم ولی اونا نمیذارن. چون میان خونم نمیذارم ظرف بشورن و مادرشوهرم هنوز اشپزخونم نیومده وایسته کار کنه.پذیرایی میشینه پذیرایی میشه از همونجا هم میره
به نظر من احترامت از سمت خانواده همسر بیشتر مربوط میشه به اخلاق شوهرت
هرچقدر همسرت احترامتو تو جمع داشته باشه و هواسش باشه بقیه ام کمتر بهت گیر میدن و تیکه میندازن تازه وقتی پشتت به همسرت گرمه راحتتر جوابشونو میدی
ببین ی گوشت در باشه ی گوشت دروازه. از همه مهمتر اگه جاری داری یا کسی تو اقوام شوهرت حرفو راجشون باز میکنه سر نخو نگیری و ادامه بدی چون سمه واسه زندگیت. احترام بزارید. نزارید دوتا خونواده کوچکترین اختلافی رو بینه شما متوجه بشن چون دیگه درست شدنی نیس
نه اولین عروسم جاری ندارم
توی دوران نامزدی خیلی اختلافا بود ولی نه من به خانوادم منتقل میکردم نه به خانوادش. بعد عروسی همه میگفتن چقد عروسی خوبی بود و خانواده چقد با هم خوب و هماهنگ بودن.نمیدونستن دهن ما سرویس شد این وسط
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
