2777
2789
عنوان

بیایین ازخاطراتتون ازدیدن جن بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 467 بازدید | 46 پست
اخ جون جن  عاشقشم  بیاین بگین لذت ببریم 😃😃😃


دیدی تاحالاا؟یاازکسی خاطره ای یادت هس؟

یاد گرفته ام بگریم بی دغدغه بخندم بی بهانه برقصم بی ترانه برنجم بی گلایه و نظاره کنم آنچه نیستم و نبینم آنچه هستم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

 من چند روز پیش خواب بودم بدنم خیلی سنگین شده بود هرکار میکردم تکون بخورم نمیتونستم . بعد احساس کردم یک چیزی تو خواب منو میکشه  روزمین . بعد یه حالت کله مثل اسکلت که سیاه بود دیدم داشتم سکته میکردم .توخواب انقد صلوات وبسم الله گفتم تا یه دفه بیدار شدم.

خدایاشکرت
الکیه‌.جنا حرفی که تو دلت میگی رو نمیشنون‌


ن بابا بنده خدا جدی دیده
میگه شب بود مبخواستیم نون بپزیم باتنور
میگه مامانم اجر یه گوشه گذاشته بود که ساعتای2صبح بیدار بشیم بریم نون بپزیم
میگه داشتم میخوابیدم
شنیدم آجرا رو داشتن جابه جا میکردن

یاد گرفته ام بگریم بی دغدغه بخندم بی بهانه برقصم بی ترانه برنجم بی گلایه و نظاره کنم آنچه نیستم و نبینم آنچه هستم

برادرم دیده ,میگفت خیلی خونمون شبا که میشده سر و صدا داشته.یه شب وقتی خانمش میخوابه میاد یهو برق و روشن میکنه .میبینه یه چیزی مثل مو ,شبیه دود,داره به سرعت دور خودش میچرخه .اندازش نصف یه آدم بزرگ بوده .چند ثانیه چرخیده و یهو ناپدید شده

اللهم عجل لولیک الفرج

یا میگف بچه بودیم بازی میکردیم میگه یه چیزی سیاه دنبالمون کرد

یاد گرفته ام بگریم بی دغدغه بخندم بی بهانه برقصم بی ترانه برنجم بی گلایه و نظاره کنم آنچه نیستم و نبینم آنچه هستم

یبار با داداشمینا دورهم بودیم بعد داداشم تو گوشیش فیلم جنگیری داشت که جن رفته بود تو یه دختره 

بعد جنگیر اومده بود بالا سرشو داشتن جنگیری میکردن هیچی دیگه فیلمرو که دیدیم بعد من شب نتونستم بخوابم همش حس میکردم یکی بالا سرمه خیلی وحشتناک بود بعد از یکساعت کلنجار با التماس مامانم اومد پیشم خوابید 😬😬

الان یادم میوفته خندم میگیره 😂😂😂

«و هیچ اندوهی برطرف نشود مگر تو آن را از دل برانی…»

   بسم الله الرحمان رحیم

فوووووووووت  

وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و  شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....

من میترسمااا ولی همه فیلم ترسناکارم نگا میکنم
آنابل رو دیدم
احضار روح رودیدم
مردبای بای رو دیدم
ماماروهم دیدم
ترسناکه ولی می ارزه آدرنالین خون میره بالا

یاد گرفته ام بگریم بی دغدغه بخندم بی بهانه برقصم بی ترانه برنجم بی گلایه و نظاره کنم آنچه نیستم و نبینم آنچه هستم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792