همیشه برام سواله اونایی که بدون عشق و علاقه ازدواج کردن

چرت میگن

اینا هیچوقت نمیتونن عشق واقعی و تپش قلب و هیجان و بفهمن

فقط یه دوس داشتن ساده و وابستگی و تجربه میکنن

دیگه اون مدل سنتی که تو ذهنته به اون صورت وجود نداره

اشناییشون سنتیه اما دوره ی شناخت دارن که علاقه همون موقع به وجود میاد

اره برای منم سواله

توی دوره ی نامزدی مردا زبون می ریزن وخلاصه کم کم خو می گیرید

خب مهر و محبت و اشنایی ب وجود میاد تو دوران اشنایی و عقد و باید بپسندن طرفو وگرنه میتونن کنسل کنن

تو میتونی ب کسی ک برات سرویس طلا خریده حس نداشته باشی ؟ 😂 بعد ب ی نفر ک مدت زیادیه ایسگاهت کرده و هیچ اقدام جدی نمیکنه برای بهم رسیدنتون حس داشته باشی؟

اگر همون اول باب دلت نباشه به بعدشم نمیشه

از 100 درصد 2 درصد احتمال داره ک بعداز ازدواج بهش علاقه مند بشی

خب گلم سنتی این نیس که امروز خواستگاری کنن فردا برن زیر یه سقف

تحت نظر خانواده اشنا میشن اگر محبتی شکل گرفت ازدواج میکنن

من خودمم با سنتی موافق نبودم گارد داشتم الان میبینم چقد خوبه اگر خوب بشناسی طرفت رو

چند ماه میری میای اشنا میشی اگه خوشت اومد ازدواج میکنی بعدشم علاقه بیشتر میشه در صورت انتخاب درست و تفاهم

عزیزم عهد غلغلک شاه که نیست همون شب عروسی هم دیگه را ببینند

من خودم سنتی ازدواج کردم حتی اون موقع به اصرار مامانم اما همون شب خواستگاری که عقد نکردیم بعدم بریم زیر یه سقف

من خودم سه ماه صیغه محرمیت خوندیم بیرون میرفتیم حرف میزدیم تفریح همه جا بعد تازه عقد کردیم تازه 6 ماه هم عقد کرده بودیم

خودم که مجردم ولی دوست و آشنا اینطوری نیست که تا شب عروسی همو نبینن و بعد برن رابطه جنسی

سنتی هم یه نوع آشنایی هست اون دو نفر شروع میکنم با هم بودن و شناخت

من دختر دیدم اوایل دودل هم بود و حتی تا عقد اصلا با هم حرف نمیردن الان برای شوهرش میمیره پسره خوبه دختر هم خوب 2 خوب با هم عالی شدن

چه فرقی میکنه؟

دوستی اینه که از کسی خوشت بیاد بعد بیاد ازدواج کنید

خواستگاری سنتی هم اینجوریه که مثلا طی چند سال بیست تا خواستگار میاد از هر کدوم خوشت اومد باهاش اشنا میشی اخلاقشم پسندیدی ازدواج میکنید

حتما باید پنهانی یا دور از چشم خانواده باشه تا هیجان و علاقه باشه؟

اونی که تو بهش میگی تپش قلب هیجان عشق نیست

عشق زوجین چیزی حاصل از سالها احترام و محبت یعنی اگه زنی بعد 10 سال من این آقا از بین تمام مردها دنیا میخوام اون عشق نه یه هیجان هورمونی

نه برای همه اینطوری نیست

من خاستگار اولم که در اصل باید ازدواج میکردیم باهم همکارم بود ۴ سال باهم بودیم ولی عشقی تو دلم ازش به وجود نیومده بود

با همسرم همون زمان سنتی اشنا شدم حقیقتا ازش خوشم اومده بود ولی خیلی ترس داشتم .

الان میبینم بهترین کار رو کردم

من بدم نمیومد ازش قیافه اش خوشم میومد اما بیشتر ازدواجم منطقی بود تا احساسی عاشق نبودم اما بعد ازدواج هرچی گذشت علاقمون بیشتر شد اما نمیدونم عشقه یا نه ولی میدونم خیلی دوسش دارم اگه برگردم عقب باز انتخابش میکنم