سه ساله تو خونه ماس تا حالا بچه دار که شده بچه هاش یا رفتن یا مردن فقط یدونه دخترش مونده با دخترش خوب بودن دعوا نداشتن تا تابستون امسال که سر ناسازگاری باهاش برداشت
دخترش از بیرون یه بیماری پوستی گرفته دو هفته اس قرنطینه اش کردم نمی بینتش
اولش فکر کرده بود قراره اونم گم و گور بشه حسابی خوشحال بود اما جدیدا احساس می کنه اونو قایم کردم
اینه که کمتر میاد خونه تو خونه نمی خوابه همش تو راه پله هاس
خیلی مرددم که عقیمش کنم یا نه :(