تاپیک قبلم رو ببینید
از وقتی از خونه مامانم اینا برگشتیم من واقعا ازش دلخور بودم و بهش گفتم
به جای اینکه از دلم دربیاره
اونم سکوت مطلق کرده
خواستم براش شام گرم کنم گفت نکن
فک کردم بیرون چیزی خورده منم زیرش رو خاموش کردم
دیدم خودش رفت برا خودش نون گرم کرد حاضری خورد
الآنم من اومدم اتاق خواب بخوابم بهش گفتم نمیخوابی ؟ گفت نه
منم هیچی نگفتم اومدم
الان لازمه باهاش حرف بزنم؟