واقعا به این نتیجه رسیدم که خودت باید یکی رو تور کنی

منم مثه توام 

ولی از پسرا دل خوشی ندارم .ترجیح میدم برم سمت اهدافم 

😂 اِ انگار این پستو من تایپ کردم 

منم امسال ۳۸ ساله شدم ۳ ساله فهمیدم بختمو دائم میبندن تا قبل اون فکر میکردم بختم بازه خودم انتخاب نمیشم ، ۲ تا لیسانس دارم تو ۳ تا دانشکده درس خوندم ( تو دانشگاه هم همیشه از پیری که خیلی بهم علاقمند سده بود خیانت میدیدم { میتونم بگم اینم از اثرات جادو و بسته بودن بختم بوده } چنتا مدرک دارم ، همیشه هم تو اجتماعم 

باز اول زن عموم و دختر عموی ارشدم بسته بودن من نمیدونستم هیچی ، اتفاقی برای اولین بار ۲۷ سالگی رفتم پیش یه سید که دعانویس_باطل سحر حرفه ای قرآنی هست ( ۷ تا داداشن سیدن ۲ تاش دعانویسن مثلا صبا یه داداش کار میکنه بعد از ظهزا یه داداش ، بقیه ی داداشا روحانی و طلبه هستت { تو شهر ما معروفن به : یِدّی قارداشلار [ ۷ برادران ] یِدّی یعنی هفت قارداش یعنی برادر ، قبر باباشونم سید ابوالفضل موسوی قبرش کنار گلزار شهداس همه میان دخیل میبندن خونشون همیشه روضه و جشن ائمه برپا بوده والدین فوت میکنن میخواستن خونه رو بفروشن مشتری اومده خونه رو ببینه شنیده از خونه صدای سینه زنی و نوحه میاد ( شاید اجنه ی مسلمان بودن " چون ارواح نمیتونن بیان و برن " ) میترسه و نمیخره بعدش این جریال تو اون منطقه شایع میشه هیشکی نمیخره قراره ۷ برادر بکوبن تکیه بکنن .

خلاصه ، این ۲ تا داداش آدمای کمی نیستن ۲۷ سالگی رفتم پیش یکیش تاس ( تاسی که دعانویسا دارن ) انداخت گعت بختتو بستن من که تا اون روز اولین بار بود چنین چیزی میشنیدم گفتم واقعا بستن آخه چطور ممکنه مگه میشه بخت بست گفت آره رفتن بستت ۲ تا زنن مادر و دخترن هیکلی و تیره پوست و چشم درشتن از فامیلای پدری ان از فامیلای مادری نیستن یکیش با تو همخونه یکیش نه ( پس ینی میشه زن عمو و دخترش ، زن عموی بابات و دخترش ، زندایی بابات و دخترش اینجوری ،  یعنی عنه و دخترش نیستن چون گفتم یکیش با تو همخون نیست ، اومدم خونه ( فقط زن عمو بزرگم و دخار ارشدش هیکلی و سیاه و چشم درشتن ، حتی باقی دخترای اون زن عمومم سفیدن ولی چشم درشت ، اون یکی زن عموهام و دختراشون و فامیلای دور بابام همه لاغر و سفیدن ، فقط این ۲ تا سیاه و هیکلی ان ، به هر حال باطلی نوشت گعت پیش خودت نگه دار ، یه دعا هم نوشت گفت بنداز تو دبه ی آب و به انداره ی ۸ تا غسل جنعه باهاس غسل جمعه کن از بعدس ۴_۵ تا خوایتکار ثروتمند اومدن یکیش مهندس ، یکیش رییس اداره ی پست ، ۴ تاس شعل ازاد ولی میلیاردر ، گویا از اون سالا زنداداشمبستت تا همین الآن و دستش ۳ سال پیش رو شد 

مطمعن باش شریک زندگی ماهی نیست تورش کنی...خیلی از همینایی که ۱۸،۱۹سالگی یکی رو تور کردن...الان تو انتخابشون موندن یا طلاق گرفتن...

انتخاب همسفر و شریک زندگی باید عاقلانه و آگاهانه باشه نه با چشم بسته و اتفاقی...

به جای نشستن برو سمت پیشرفت خودت...

هنر و شغل مورد علاقه ت...مطمعن باش خدا خودش تو مسیرت می‌زاره...به برنامه و زمانبندی خدا شک نکن...

طلاق گرفتن؟

خب دوباره نرفتی با زکنی؟

وای منکه خجالتیم حتی تو دانشگاه ی لحظه چشمم بخوره ب یه پسر میگم الان باخودش فک نکنه من روش کراظم و..

  شنیدم میگن پسرا عاشق دخترای سر زبون دار میشن ما ک زبون نداریممم

خیلی زود بعد ازدواج بچه دار شده بودن دیگه عروس عمم به خاطر بچش موند 

الانم خبر ندارم دیگه که پسر عمم درست شده هرروز سرکار میره یا نه؟ ولی شنیدم عروس عمم دیگه سرکار نمیره ولی عمم همچنان پشت سر این عروسش بد میگه 

چرا هر از گاهی میرم ولی پول میخواد‌ بالای ۵۰۰ ، شغلی هم ندارم کار هم نمیتونم پیدا کنم چون برای اونم جادو گرفتن طلسم بستگی در رزق که نتونم شغل پیدا کنم

تصمیم گرفتم با دستور انتقام هایی که بلدم از گیرنده ی جادو انتقام بگیرم ( از زن عموم و دختر عموی بزرگم انتقام گرفتم ، مونده زنداداشم و مادرش ) 

دستور انتقام هایی که بلد شدم ایناس : همه رو از نی نی سایت یاد گرفتم 😁😍

♦️زیارت عاشورا و دعای علقمه و دعای معراج پشت سر هم ( ۷ روز ، بعد از نماز اول وقت صبح ، یا اول وقت مغرب 

♦️دعای علوی مصری شب های جمعه ( بعد از نیمه شب شرعی شب جمعه تا اذان صبح روز جمعه : ۲ رکعت نماز حاجت هدیه به امام‌‌زمان عج { یا در صورت امکان نماز شب } بعد خواندن دعای علوی مصری

♦️دعای سِمات ( عصر جمعه تا اذان مغرب روز جمعه ) 

ذکر : یا قابض فلانی زاده ی فلانی ( ۹۰۳ مرتبه پست سر هم بدون صحبت با کسی و بدون قط کردن ) مثلا یاقابض مریم زاده ی کبری ، یا مثلا یاقابض اکبر زاده ی معصومه ، یا مثلا یا قابض حمید رضاپور ، ( ۹۰۳ مرتبه : هر روز تا حصول نتیجه [ ۲۰_۳۰ دقیقه س ] 

ذکر با قابض [ و یا سایر دستورات ] : طرف باید واقنی ظالم باشه وگرنه چون نفرین بین نفرین کننده و نفرین شونده در تردد هست اگر نفرین شونده را مستحق یافت به او اصابت میکند در غیر اینصورت برمیگردد به خود اون شخص نفرین کننده

بالاخره متاهل شدی یا ن

منو بگو ظاهر و اخلاق 

خونه شوهرت چیش ماله تو که میگی خونه خودت یه اختلافی بیوفته بینتون پرتت میکنه بیرون باز پدرت بدترین آدم دنیا هم باشی نمیدازتت تو کوچه خیلی جالبه خانما با اعتماد به نفس میکنن شوهر کنیم بریم خونه خودمون شما خودت بعد ازدواج خونه میخری میزنی به اسم خودت؟

حرف حق

خوب نباید بشینی تو خونه باید تو اجتماع باشی ببیننت

نه بابا 

اول باید از گیرنده ( خریدار ) جادوهام انتقام بگیرم ، چنتا انتقام بلدم ، در مورد انجامش رفتم پیش یه روحانی استخاره بگیرم چنتا ایتخاره داستم برای برنامه هام و کارهام یکیش با دستورات انتقام از زنداداشم انتقام بگیرم گفت خیلی خوب اومد ولی زحمت داره استقامت میخواد استقامت کن و برو دنبالش که به همه ی استخاره هات می ارزه با لبخند توضیح میداد که ینی خیلی نتیجش عالیه 

زن داداشمو هیچوقت نمیبخشم‌ الآن ۱۴ ساله آزارم داده هی گوهمو میخوره سیرم نمیشه‌  ۴ سال اول اون اوایل پشتم بددمیگفت بده ام میکرد دید فایده نداره شماره هامو پخش میکرد مثلا زنگ میزدن درخوایت دوستی میدادن { هنوز کم و بیش مزاحم دارم ، پارسال شک کردم و فهمیدم کد ملیمو داشته و داده خواهرش خواهرش صاحب دفتر میشخوان هست هر چی سیم بخرم میفهمن الآن ۱۰ تا سیم کارت دارم همه رو دارن } ، من اهمیت نمیدادم به زنگا و پیامکا و پا نمیدادم دید فایده نداره پسر فرستاد بهم تجاوز کنه ( تو خونه ی شمالی همکف ویلایی ، پیره موفق نمیشه میترسه و فرار میکنه چون همیسه به راحتی گیر میوفتن مقلا تگه من موستسو چنگ میزدم چه منو میکشت چه زنده میموندم باز پیدا میشد فرار کرد سال ۹۲ ، من به کسی نگعتم ، بعدش اتفاقی ( به خاطر تعرض نبود ) اثات کشی کردیم آپارتمان در و پیکر دار و دوربین مدار بسته دار دید فایده نداره و مدتی آسوده بودم گویا دیگه جادوگر پیدا میکنن از سال ۹۴_۹۵ بختمو میبنده ، ما هر سال میریم مشهد [ یکی از بهترین بازل سحر هاست ،،خ د به خود باطل میشه ] ، هر سال تاسوعا گوساله ذبح میکنیم تو حیاط گوشتشو پخش میکنیم به در و همسایه و فامیل و منطقه ی فقیر نشین ( عقیقه هم باطل سحره حتی مرغ و خروس ) خود به خود باطل میشه ، ماه رمضونا قرآن ختم میکنم یکی دوبار ( اینم خود به خود باطل میشه ) 

میپرسن از جادوگر اون میگه آره باطل شده ، پول میدن سحر جدید میزنه ( زنداداشم سر پرستاره ، خواهرشم مالک دفتر پیشخوانه ، 

بین خدا به کیا پول داده ، بعد طلسم رزق بند برام گرفتن نتونم شغل داشته باشم مثلا از سال ۹۸ رفتم دنبال کار اگه فروشنده باشم اخراج میشم ، مغازه در اختیار خودم باشه ضرر میدم ، پیارسال از شبی که فهمید آزمون آموزگاری شرکت کردم ، دیگه پول دستم نمیاد ینی پول میاد ولی میره سر چیزای چرت و پرت یا واسه خونه خرج میکنم وایه خودم نمبمونه ، اگه با لباسای جدید ببینه آتیش میگیره ( البته اون یکی زنداداشم و دختر خاله هام و بقیه هم اینطورین منتها از بین اونا فقط دست این زنداداشم به جادوگر رسیده 

چند سالته مگه؟بخدا هیچ خبری تو شوهر نی