(1) استفاده از رسانه
یکی از مهم ترین نمونه های استفاده ی همراه با امنیت در بهره مندی از وسایل و ابزارها توسط مرد، هنگام استفاده و به کارگیری تلفن همراه است. برای مرد امنیت بخش، تلفن همراه و آنچه با آن انجام میدهد همگی در راستای فراهم سازی امنیت خاطر همسر و فرزندان است. مردی که روی تلفن هوشمند خود رمز عبوری گذاشته است که همسرش آن را بلد نیست و اجازه ندارد از محتویات و کارکردهای مرد در بهره مندی از آن باخبر شود، حتی اگر از این مسیر مرتکب خطایی نشود و نسبت به تعهد زندگی مشترکش کاملا پایبند و مراقب باشد، نتوانسته است در جایگاه مردی امنیت بخش ظاهر شود. مرد امنیت بخش میداند و معتقد است که این وسیله نیز مانند همه ی کارکردهای او در زندگی باید تولید امنیت کند. اگر زن از بهره مندی مرد از تلفن همراهش و استفاده ی وی از شبکه ها و گروههای مجازی موجود در آن امن نیست، از قابلیت امنیت بخشی محروم است و در ایجاد همه ی التهابها و ناامنیهایی که زن دارد به طور مستقیم مسئول است. نمی تواند مدعی باشد من هرگونه استفاده ای بدون آگاهی واطلاع تو از این وسیله انجام میدهم و تو باید بدون هیچ نکند و مبادایی خیالت از طرف من جمع باشد و اگر نبود معلوم میشود به همسرت اعتماد نداری! اعتماد، درخواست کردنی یا فرمان دادنی نیست اعتماد حالتی درونی در وجود مخاطب است که به واسطه ی نوع عملکرد ما فراهم می شود. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
مردی میتواند از همسرش انتظار اعتماد به خویش داشته باشد که بدون هیچ پنهان کاری و پرهیز و رمزی همسرش می تواند از محتویات و بهره و کارکردی که مرد با این وسیله دارد مطلع و خاطر جمع باشد و هیچ نکند و مبادایی ذهن و فکرش را مسموم نکرده باشد. مؤلف این کتاب در مقام یک مشاور کمتر خانمی را دیده است. که نسبت به نحوه و آثار بهره مندی همسرش از تلفن هوشمند خاطرش امن باشد و بدون هر دغدغه ای با خیال آسوده این استفاده را پذیرفته باشد. تشویش زنان از این مسئله آن قدر وسیع و جدی ست که عمده ی زنان از اینکه همسرشان دارای تلفن همراه هوشمند باشد که دسترسی به اینترنت و شبکه های مجازی را ممکن کند در ناامنی و هراس به سر میبرند. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
- برای تولد برادرشوهرم، عکس برادرشوهرم رو استوری کردم. حالا شوهرم اومده داد و بیداد میکنه که چرا عکس داداشم رو گذاشتی به من نگفتی. گفت یا صفحهت رو پاک میکنی یا گوشی بی گوشی. برادرشوهرامم حق ندارم فالو کنم. اون ها هم درخواست میدن باید رد کنم. گفتم چون جاری هام تولدت میشه عکس تو رو میذارن، منم خواستم جبران کنم. فحشم داد و داد زد که تو حق نداری جز پدر، مادر و خواهرات عکس کسی رو بزاری و تبریک بگی. حالا من موندم دلیل این کارش چیه. بعد گفتم به جاریهام میگم تو نمیذاری فالو کنم و عکسشون رو بذارم. گفت بگی، خودت رو خراب کردی. اونها بهت شک میکنن. باید بگی خودت دوست نداری، هیچ مرد یا آقایی به جز من تو صفحهت باشه.
- پروفایلش رو نمیپسندم
- شوهرم نمیذاره حتی تو گروه دختر عمه هام ک فقط 7 تا زن هستن، باشم حتی تلفنی نمیذاره با دوستام در ارتباط باشم
- همش سرش تو گوشیه بچه میره سمتش باید دو بار صداش کنه تا نگاش کنه. با گوشی بازی کردن بیش از حدش دارم میسازم ولی کم آوردم واقعا
- دلم نمیخواد عکس بچه هام رو بذارم پروفایلم ولی شوهرم میذاره.
- گوشیم رو برداشته بود و چک کرده بود بعد همون حین پسر خالم که چندین سال از من کوچیکتره فالوم کرده بود، چند بار زد تو گوشم و گفت این برای چی فالوت کرده؟ گفتم من چه میدونم الان همه همدیگه رو فالو میکنن من که تاییدش نکردم هیچ مردی رو هم فالو ندارم شروع کرد به فحاشی و توهین به من ک تو با همه هستی به همه پا میدی
- وقتش رو تمام وقت پای کامپیوتر و بازی های کامپیوتری میگذرونه.
- با هیچکس عکس نمیندازه و همیشه به من میگه: چرا به من گفتی بیا عکس بندازیم.
- شوهرم یه استوری عاشقانه برای من نمیذاره. میگه بدم میاد این جلف بازی ها چیه.
- ماهواره میخواد نصب کنه و من مخالفمم.
- سرم خورد به میله و شکست. با خواهرم رفتم گچ گرفتم و از اونجایی که کار بلاگری میکنم. عکس یه تیکه از سرم رو استوری گذاشتم که بچه ها امروز این اتفاق افتاده برام و همسرم ویه تعدادی هاید استوری کردم که نبینن نگران شن. حالا الان همسرم زنگ زده که مثل اینکه یکی از دوستاش استوریم رو دیده و نشونش داده یا بهش گفته. زنگ زده میخوای ابرو شرف منو ببری هرچی میشه استوری میکنی؟