2777
2789
من از اول تاپیک خوندم و پیامی هنوز نذاشتم.. ولی استارتر هرکی هرچی گف نه ب اخلاق طرف بستگی داره... تل ...

بعضی ها مثل خود من بهش گفتیم که خانواده شوهرمون فرشتن ولی بازم پشیمونیم و بهش میگیم نکنه اینکار رو   

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

پس این همه میگن از همه چیت باخبر میشن و اینا چیه

ببین همه چی بستگی به آدم داره. مادر من و زنعمو ام همیشه با مادرشوهر بودن و هیچ مشکلی نداشتن. همه هام هم تو همون ساختمونن. اتفاقا خیلی هم خوشحالن که دور همن و بهشون خوش میگذره. حالا مادربزرگ هم آدم فوق العاده مغرور و تیکه بندازیه ها. ولی یسری چیزا باعث میشه که بتونن با آرامش کنار هم زندگی کنن. مهمترینش اینکه همدیگرو پذیرفته.  عروسا میدونن اخلاق مادرشوهر چطوریه و کاری که ناراحت بشه انجام نمیدن. مادرشوهر هم عروس ها رو همینطوری که هستن پذیرفته و اصرار نداره تغییرشون بده یا روشون تسلط داشته باشه. دوم اینکه از همه چیز هم خبر دارن ولی دخالت نمیکنن . حریم ها رو به شدت نگه میدارن

من ۱۷سال با خانواده شوهر تو ی ساختمون بودم با مادر شوهرم و جاریام و خواهر شوهر هر کدوم تو ی طبقه و واحد جدا 

اما اصلا از زندگیم چیزی نفهمیدم .تا اینکه پارسال تصمیم جدی گرفتم و خونمو و جدا کردم الان تازه ۲ساله رنگ آرامش و دیدم .رفتم مستأجری اما اعصاب و روانم راحته .حتی تو چادر زندگی بکنی خیلی بهتره تا با خانواده شوهر یه جا باشی .

من از اول تاپیک خوندم و پیامی هنوز نذاشتم.. ولی استارتر هرکی هرچی گف نه ب اخلاق طرف بستگی داره... تل ...

ميگم كه

داره خودش رو گول ميزنه

والا من توي يك شهر هم نتونستم بمونم باهاشون، اصلا من بد اونها خوب! نزديك بودن اشتباهه!!!!!!!!! بخصوص فرت از همون اول زندگي

اره طبقه ها جداست اما خیلی میترسم

به شوهرت هم بستگی داره اجازه دخالت میده یا نه. 

ببین الان اخلاق من کپ مادرمه ولی با خانواده شوهرم به مشکل خوردم. اما مادرم با مادر بزرگم راحت داره زندگی میکنه. به آدمش بستگی داره. 

من داییم اینکار رو کردن ،اجاره بالاشون رو میدادن پسرشون که جای دیگه مستاجر بود

اون دیگه خیلی کم پیش میاد من پدرشوهرم ۴ طبقه خونه داره ولی ما مستاجریم 

بهای اعتماد کردن به دیگران بسی سنگین است 💔

عزیزم همه ی خونوادخ های شوهر که خونه دو طبقه ندارن یا چند طبقه اکثرا وقتی خونه طبقه بالا مثلا باشه پسر میره اونجا یا یکی از پسرا میره ولی مثلا پدر همسر من یه خونه ی یک طبقع داشتن خب مام رفتیم مستاجری دیگه

چه وحشتناک ولی اینکه خونه مال شوهرته خوبه

عزیزم چرا میگی چه وحشتناک

همه ک مثل هم نیستن

خیلیا اخلاقاشون با هم میگیره

بعدم مشخصه همسرایشون خانواده دوسته و بخاطر همینم خدا بهش بیشتر میده و باعث میشه برکت زندگیشم بیشتر میشه. این ب نفع خانمش هم هست 

چرا باب میکنید ک نباید هیشکی با خانواده همسر خوب باشه چون همشون با عروس مشکل دارن

زمان ازدواج من طبقه پایین خونه پدری خودم خالی بود.یه ساختمونم تو حیاط پدرشوهر که ساخته بودن و جاری بزرگه سالها اونجا بود تا قبل خونه خریدن.هر دوشون گفتن بیاین بمونین اینجا.رک و راست گفتم ازدواج کردیم مستقل باشیم میریم اجاره.دستتون درد نکنه.دانشجو هم بودیم شهرای دیگه.ماهی فقط  دو روز یه ۵شنبه جمعه میومدیم خونه ولی همونم دوست نداشتم خونه خودمون یا پدرشوهر باشیم.حرف عجیبی بود براشون، تو شهر ما هنوز که هنوزه عروسا حتی خونه هم داسته باشن باید بمونن چندسالی رو باخانواده شوهر ولی کوتاه نیومدم.سخت بود.پول نداشتیم.ولی ارزششو داشت.دختر خودمم ایشالا تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهم داد چه نزدیک من باشه چه نزدیک خانواده شوهر.

من ۴_۵سال اول خونه مادرشوهرم بودم و تقریبا راضی هم بودم، خانواده‌ی بی آزاری هستن کلا.

ولی بعد اینکه از خونه پدرشوهرم رفتیم و رفتم مستاجری، خیلی وضع مالی‌مون بهتر شد، شوهرم اهل ولخرجی بود ولی وقت دید باید رهن و اجاره بده افتاد به پول جمع کردن و خیلی خوب شد. الان ۱۲ساله ازدواج کردیم،امسال خونه خریدیم.

ببین همه چی بستگی به آدم داره. مادر من و زنعمو ام همیشه با مادرشوهر بودن و هیچ مشکلی نداشتن. همه هام ...


نسل اون ها فرق میکردن با جوون های الان 

خیییییلی گذشت ها و ندید گرفتن ها داشتن که نسل جدید ندارن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792